مبادرت بر گناه، انسان را دچار غفلت و قساوت قلب می کند
نویسنده : Admin
مولانا عبدالحمید با بیان این "مبادرت بر گناه، انسان را دچار غفلت و قساوت قلب می کند"، توبه و عمل به احکام شریعت را مهمترین عامل نجات بشریت عنوان کرد.

  خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های نماز جمعه (29 شهریور 1392) پس از تلاوت آیه «إلم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم.....» خاطرنشان کرد: این آیه حامل پیام بسیار بزرگی و هشدار بسیار تکان دهنده ای از سوی الله تعالی می باشد. الله تعالی حالات امت‏های گذشته را بیان فرموده است که پیامبران و کتابهای آسمانی و برنامه ای که سعادت دنیا و آخرت آنها را در پی داشت به سوی آنها فرستاده شد. اما این امتها به مرور زمان و به تدریج گرفتار غفلت و گناه شدند و دین و آیین خویش را فراموش کردند، که در نتیجه این فراموشی، دچار قساوت قلبی شدند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان به دوری پیروان کتابهای آسمانی گذشته از دین و دستورات الهی اشاره کرد و گفت: زمانی که پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- مبعوث شدند، یهود و نصاری از کتابهای آسمانی و دستورات دین و آیین خویش فاصله گرفته بودند و دین یهودیت و مسیحیت دستخوش تحریف شده بود.
ایشان در ادامه اظهار داشت: الله تعالی در قرآن عظیم الشأن که از هرگونه دستبرد و تحریف مصون بوده و تا قیامت ماندگار خواهد بود، به ما تذکر داده است که مبادا مانند امت‏های پیشین در اثر غفلت و قساوت قلبی از خدا دور شده و دستورات دین و شریعت خود را از یاد ببرید و در اثر گرفتار شدن به زرق و برق دنیا، قبر و قیامت و آخرت را فراموش کنید. هر پیام و تذکر قرآن عظیم الشأن حاوی مطالب و درس‏های بزرگی است. قرآن عظیم الشأن کتابی است که الله تعالی در توصیف آن فرموده است که وقتی حتی علمای یهود و نصاری این کتاب را می خوانند از آن متاثر شده و به سجده می افتند و گریه می کنند. قرآن عظیم الشأن بهترین کلام، و سیرت و سنت آنحضرت- صلی الله علیه وسلم- بهترین هدایت می باشد. لذا ما مسلمانان بهترین کلام و بهترین هدایت را در اختیار داریم. اما جای افسوس است که کسانی که چنین هدایتی را در اختیار دارند، باز هم گرفتار عذاب الهی شوند.
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در ادامۀ تشریح این آیه افزود: صحابه و مسلمانان گذشته این آیه را تلاوت کرده و بسیار گریه می کردند. الله تعالی در این آیه می فرماید: آیا زمان آن فرا نرسیده است که دل‏های مؤمنین از یاد الله تعالی و آنچه که نازل فرموده است بترسند، و مانند امت‏های پیشین دچار غفلت نشوند. افرادی بوده اند که با شنیدن این آیه متحول شده و به سوی الله تعالی رجوع کردند و در زمرۀ بزرگان و رجال تاریخی جهان اسلام قرار گرفتند. لذا کسی که الله تعالی سعادت را نصیب او گردانیده باشد، از آیه های قرآن درس می گیرد و پیام رب العالمین را دریافت می کند، اما کسی که طالب سعادت نیست، از آیات الهی درس نمی گیرد و در اثر قساوت قلبی حاضر نیست در خود تحول و تغییر ایجاد کند.
مولانا عبدالحمید ادامه داد: این آیه های قرآن و احکام دین و شریعت هستند که ما را به الله تعالی می رسانند. ما به وسیله اعمال نیک (حج، نماز، روزه، زکات و...) می توانیم به الله تعالی برسیم. اما کوتاهی در انجام اعمال نیک و مبادرت ورزیدن به گناه، انسان را دچار غفلت و قساوت قلبی می کند. چه بسا مسلمانانی هستند که مرتکب گناهان بزرگ می شوند.
مطلب که


ادامه مطلب
بازدید : 37
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

انسان‏های عاقل به فکر زندگی پس از مرگ هستند
نویسنده : Admin
مولانا عبدالحمید در خطبه های نماز جمعه اهل سنت زاهدان، با بیان اینکه "انسانهای عاقل کسانی هستند که به فکر زندگی پس از مرگ بوده و برای آخرت آمادگی می کنند." بر ضرورت استفاده از فرصتهای زندگی در مسیر عبادت پروردگار تاکید کرد.

خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه ای نماز جمعه (24 خرداد 1392) با تلاوت آیه «واتقوا یوما ترجعون فیه إلی الله ثم توفی کل نفس ما کسبت و هم لایظلمون» و با اشاره به ماه شعبان خاطرنشان کرد: در ماه شعبان قرار داریم و ماه مبارک رمضان در پیش است. این دو ماه، ماههای سعی و تلاش هستند که در طول تاریخ انسانهای خوش نصیب در این ماهها برای تزکیه و اصلاح خودشان تلاش کردند تا اندوخته آخرتشان را بیفزایند. این ایام، بهترین فرصت‏های زندگی هستند که فرصت شناسان و کسانی که تاجران آخرت بوده و به فکر آمادگی برای آخرت و ملاقات رب العالمین هستند، از این فرصت‏ها کمال استفاده را می برند. اما کسانی که از فرصت زمان و مکان استفاده نکرده و از کنار فرصت‏های گرانبهایی مانند ماه رمضان، شب قدر و... بی توجه می گذرند، انسان‏های بدنصیبی هستند. کسانی که به مرگ و آخرت یقین داشته و می دانند که بعد از مرگ، در آخرت فقط اعمال نیک به درد انسان می خورد، از فرصت‏ها کمال استفاده را می برند.
ایشان در ادامه افزود: خداوند متعال در مواضع متعددی از قرآن مجید به انسانها هشدار داده است که مرگ هر انسان در پیش است و زمان و محل آن مشخص نیست. انسان‏های سعادتمند و عاقل همواره برای مرگ و ملاقات با پروردگار آمادگی می کنند. الله تعالی هشدار داده است که بترسید از آن روزی که به سوی پروردگار برمی گردید. این روز در تاریخ زندگی انسان بسیار مهم و حساس است؛ این روز، روز ملاقات رب العالمین و روز حساب و کتاب است. اما متاسفانه انسان‏ها از این روز غافل هستند، در حالی که باید از تمام توانمندی‏های خویش برای آمادگی این روز بهره ببرند. انسان‏های عاقل از توانمندی‏های مالی به خاطر خدا در مسیر رسیدگی به مساکین، یتیمان و خانواده های زندانیان و... استفاده می کنند. خداوند متعال می فرماید: «و یطعمون الطعام علی حبه  مسکینا و یتیما و اسیرا»
امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه خاطرنشان کرد: از بهترین موارد مصرف مال شما، مدارس دینی و طلاب علوم دینی و دانش آموزان و دانشجویانی هستند که به خاطر مشغولیت علوم دینی و عصری، فرصت کسب و کار دنیوی ندارند. این قشر از جامعه نیز از جمله موارد مصرف زکات و صدقات هستند. همچنین ساختن بیمارستان و... که عام المنفعة باشد نیز از موارد صدقات و از بهترین اعمال باقی شما برای آخرت است.


ادامه مطلب
بازدید : 73
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

"تقوا"، "توسل به اعمال نیک" و "مجاهده" سه عامل رستگاری انسان است
نویسنده : Admin

 مولانا عبدالحمید با استناد به آیات قرآن عظیم الشأن "تقوا"، "توسل به اعمال نیک" و "مجاهده" را سه عامل رستگاری انسانها معرفی کرده و بر لزوم عمل به شریعت و دوری از گناه و معصیت تاکید نمود.  

امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های نماز جمعه (8 شهریور1392) پس از تلاوت آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [المائدة:35] خاطرنشان کرد: خداوند متعال در این آیه پس از بیان حالات بنی اسرائیل و نافرمانی آنها از دستور حضرت موسی در جنگ با عمالقه و همچنین بیان شناعت سرقت و راهزنی، مؤمنین را به رعایت اصول فلاح و رستگاری تاکید و توصیه می فرماید.
ایشان اظهار داشت: خداوند متعال در این آیه به سه نکته مهم و اساسی  که از عومل فلاح و رستگاری انسانها به شمار می آیند اشاره کرده است. اولین نکته ای که در این آیه بیان شده است "تقوا و پرهیزگاری" است که باعث رستگاری و نجات انسان‏ها در دنیا و آخرت می شود. تقوا به معنای پرهیز از تمام  گناهان کوچک و بزرگ  و اجتناب از تعدی و تجاوز به حقوق بندگان است. این خیال و گمان باطلی است که فرد با ارتکاب گناه و معصیت و تجاوز به حقوق الناس به رستگاری برسد. اگر فلاح و رستگاری می خواهیم باید با تمام  توان و وجود از گناهان اجتناب نموده و به رعایت حقوق خدا و حقوق مردم بپردازیم.
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه افزود:  دومین نکته مهمی که خداوند در این آیه به آن اشاره کرده است وسیله جویی به سوی الله تعالی است. به اتفاق تمام مفسرین و کارشناسان علوم قرآنی منظور از وسیله در این آیه "اعمال نیک" از قبیل  نماز، روزه، زکات، حج، تلاوت قرآن و سایر اعمال نیک است. لذا باید اعمالی را که باعث خشنودی و رضایت خدا و سبب جلب رحمت‏های الهی می شود انجام داده و در این مسیر به اعمال نیک متوسل شد. انجام تمام فرائض دینی، واجبات و سنن، رسیدگی به فقرا، مساکین و خانواده های زندانیان و... در دایره وسیع اعمال نیک قرار می گیرند و هر کدام از آنها وسیله رسیدن به الله است


ادامه مطلب
بازدید : 51
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

سلام
نویسنده : ahmad

سلام دوستان نظریادتون نره

لینک ثابت
بازدید : 44
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درخواست های بین المللی برای توقف تخریب خانه های شهروندان فلسطینی
نویسنده : Admin

۱۶ سازمان امدادرسانی بین المللی از رهبران جهان دعوت کردند دشمن صهیونیستی را به منظور توقف فوری عملیات تخریب منازل فلسطینیان و توسعه شهرک سازی های خود در سرزمین های اشغالی تحت فشار قرار دهند. این در حالی است که هفته گذشته ۵۲ فلسطینی در جریان عملیات تخریب رژیم صهیونیستی در منطقه “ج” از خانه و کاشانه خود کوچانده شدند.


ادامه مطلب
بازدید : 69
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

زلزله، اَی مردمان! هشدار اوست
نویسنده : Admin

عبدالکریم حسین‌پور (راجی)

لحظه‌ای کن در درون خود نظر /٭/ قدرت پروردگار خود نگر

آسمانان و زمین اندر یدش /٭/ نیست مالک اندر ایشان جز خودش

قادرمطلق به جز او نیست کس /٭/ مالک هر دو جهان او هست و بس

قول عطارم همی‌آید به یاد /٭/ بر روانش رحمت الله بباد

«اوست سلطان هر چه خواهدآن کند /٭/ عالمی را در دمی ویران کند»

هم‌چنانش قدرت حفظ و نجات /٭/ گه دهد حرکت، دگر گه هم ثبات

شاهد من زلزله در شهر گشت /٭/ بس شدید و دیر لیکن کس نکشت

هشت ریشتر قدرتش را گفته‌اند /٭/ مدتش چل ثانیه هم سفته‌اند

هیچ کس تا نیم قرنی این چنین /٭/ زلزله شاهد نبوده در زمین

مردمان حیران شدند از زلزله /٭/ در جهان شوری فکند و ولوله

معجزه قرنش بسی هم گفته‌اند /٭/ جمله در تحلیل مطلب رفته‌اند

قدرت هشت ریشتر و چل ثانیه /٭/ چون نکشته مردمان را آنیه

جملگی اسباب ظاهر بنگرند /٭/ لیکن از ذات مسبِّب یک برند

آن‌که با این قدرتش دنیا تکاند /٭/ ذره‌ای از رحمتش بر ما چکاند

گرچه ما جمله پر از عصیان بدیم /٭/ لیک در دامان رحماتش شدیم

یا الهی رحمتت از ما نگیر /٭/ تو غنی هستی و ما جمله  فقیر

زلزله اَی مردمان! هشدار اوست /٭/ تا نگردد کس به جز در راه دوست

نفس و شیطان در بلاها افکنند /٭/  دور از راه خدایت می‌کنند

لینک ثابت
بازدید : 161
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

او میان همه نگین باشد
نویسنده : Admin

اسماعیل حسین‌پور

عایشه ام المؤمنین باشد   /٭/  رمز ایمان ما همین باشد

دخت بوبکر یارغار نبی   /٭/  زوجه‌ی شاه مرسلین باشد

نام او مصطفى حمیرا کرد / ٭/  خار در چشم حاسدین باشد

او یکی از میان این زوجات / ٭/  از همه بهتر و برین باشد

دشمنان خدا و پیغمبر  /٭/  هر چه گویند ز روی کین باشد

جمله ازواج هم‌چو انگشتر / ٭/  او میان همه نگین باشد

از برای رسول پاک خدا / ٭/  زوجه‌ی پاک و نازنین باشد

تو که پاکی ز عیب و از تهمت   /٭/  غم مخور کار مشرکین باشد

من چه دانم بگویم ای مادر   /٭/  شاهدت وحی و هم امین باشد

عایشه ام هم ابیها شد   /٭/  زان‌که او ام مؤمنین باشد

در گذر ای خدا حسین پور را

ورنه او جزء مذنبین باشد

لینک ثابت
بازدید : 118
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

اهمیت علم و علما از دیدگاه قرآن و سنت [بخش اول]
نویسنده : Admin

عبدالعلی شفیعی

elm va olamaالحمد الله رب العالمین، و أفضل الصلاة و أتم التسلیم علی سیدنا محمد النبی الأمی و علی آله و صحبه أجمعین، یا ربنا لک الحمد کما ینبغی لجلال وجهک و عظیم سلطانک،‌ اللهم لک الحمد، و بک المستعان و لا حول و لا قوة الا بک.

آن‌چه که در این مقاله جمع آوری شده، شامل آیات قرآن، احادیث و روایات، سخنان و حکایاتی از علمای دین است که ان ‌شاء الله با مطالعه آن، بیش‌تر با اهمیت علم و علما آشنا‌تر خواهد شد.

****

زمانی میاسای ز آموختن  /٭/ گر جان همی خواهی افروختن

هر که ندارد ز آموختن ننگ /٭/ گل بر آرد زخار و لعل از سنگ

مقدمه:

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (۱) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (۲) اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ (۳) الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (۴) عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ [العلق/۱-۵]

( ای محمّد ! بخوان چیزی را که به تو وحی می‌شود . انسان را از خون بسته آفریده است. بخوان! پروردگار تو بزرگوارتر و بخشنده‌تر است همان خدائی که به وسیله قلم (انسان را تعلیم داد و چیزها به او) آموخت دو چیزهائی را آموخت که نمی دانست).[۱]

یکی از نیازهای اساسی بشر رسیدن به کمال است. و برای رسیدن به کمال و سعادت، باید راه‌های گوناگونی را طی کرد.

یکی از راه‌های رسیدن انسان به کمال، حاصل نمودن علم و محبت با علمای دین است؛ چرا که عبادات، معاملات، معاشرات، مناکحات و … همگی نیازمند به وجود علم و علما هستند. اگر انسان برای رسیدن به علم و نزدیکی و محبت با علما کوشش کند، نتیجه‌ی مفیدی عاید او خواهد شد؛ چون هر کسی که در طلب علم خارج شود در راه خداست تا مادامی که دوباره به وطن خویش باز گردد.

یکی از چیزهایی که رسول اکرم صلى الله علیه وسلم نزد خداوند متعال برای افزایش آن دعا فرموده، همان افزونی در علم است که خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا [طه/۱۱۴]؛ و بگو: پروردگارا! (در پرتو قرآن) بر دانشم بیفزا (و از قرآن و ابعاد مختلف آن آگاه‌ترم فرما).[۲]

خدوند متعال در این آیه رسولش را امر به طلب افزونی علم نمود، همان طور در حدیث آمده که رسول صلى الله علیه وسلم چنین دعا می‌کرد:

«اللهم انفعنی بما علمتنی و علمنی ما ینفعنی و زدنی علما والحمد لله على کل حال و أعوذ بک ربی من حال النار»[۳]؛ بار خدایا! از آن چه به من آموخته‌ای، بهرمندم گردان، و آن‌چه مایه‌ی بهره‌مندی من است، به من بیاموزان و ستایش در هر حال از آنِ خداست پناه می‌برم از اهل دوزخ.


ادامه مطلب
بازدید : 159
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

نکویی کن چنان‌که خدا بر تو احسان کرده است
نویسنده : Admin

نوشته‌ی شیخ علی طنطاوی رحمه الله

ترجمه: رقیه نعمـتی/ پروانه خـرمی

vectorious-ahsenدیشب در اتاقم به موضوعی می‌اندیشیدم که می‌خواستم در موردش مقاله‌ای بنویسم؛ کمی به اطرافم نگاه کردم؛ در اتاقی گرم روی تختی نرم به سر می بردم. چراغ مظالعه در کنارم و کمی آنطرفتر تلفن قرار داشت. بچه‌هایم در حال نوشتن تکالیفشان بودند و مادرشان مشغول بافتن. ‌بعد از صرف غذا و میوه، هر کس به کار خود مشغول بود؛ موسیقی ملایمی از رادیو پخش می‌شد همه چیز بر وفق مراد بود؛ بیش‌تر از این نمی‌خواستم. از ته دل گفتم: «خدایا شکرت!» اما بعد اندیشیدم که حق شکر این‌گونه ادا نمی‌شود. شکر نعمت واژه‌ای صرف نیست که بر زبان جاری می‌شود؛ حتى اگر این کلمه هزاران بار بر لب آید؛ بلکه شکر نعمت؛ یعنی مقداری از آن‌چه که به دست آورده‌ای، به نیازمندان ببخش.

انسان ثروتمند،‌ شکر دارایی‌اش را با انفاق آن به فقرا و نیازمندان به جا می‌آورد.

فرد زورمند، شکر نیرویش را با یاری رساندن به ضعیفان و بیچارگان ادا می‌کند.

شخص سالم با کمک کردن به یک بیمار و فرمانروا با رعایت عدالت در بین زیردستان از خداوند سپاس‌گزاری می‌نماید.

خوب، حالا آیا من توانسته‌ام بنده‌ای شاکر باشم؛ در حالی که خود و فرزندانم در رفاه هستیم، اما همسایه‌ام و فرزندانش در حسرت یک تکه نانی خشک و تکه‌ای هیزم برای اجاق، شب را به صبح می‌رسانند؟ اگر همسایه من آن قدر مناعت طبع را دارد که از من درخواست نمی‌کند آیا من خود نباید برای کمک به او قدم پیش نهم؟!

همسرم از من پرسید که به چه می‌اندیشم و من این مسأله را با او در میان نهادم. او گفت: حق با توست؛ اما خداوند خود نیاز بندگانش را رفع می‌کند. اگر تو بخواهی به همسایه‌ات کمک کنی قبل از این‌که او را از چنگال فقر نجات دهی خودت مغلوب آن شده‌ای.

گفتم: حتى اگر مردی پولدار بودم قادر نبودم آنان را بی‌نیاز کنم. چه برسد به حالا که کارمندی کم درآمدم من نمی‌خواهم فقر آنان بر طرف کنم؛ بلکه می‌خواهم بگویم که مسایل و مشکلات نسبی‌اند. من نسبت به افراد میلیونر و پولدار مردی نیازمندم. اما در مقایسه با یک کارگر ساده که در قبال عرق جبینش حقوقی بخور و نمیر کف دستش می‌گذارند، مردی ثروتمندم و همین کارگر در در مقایسه با یک بیوه تنها و بی‌پناه پولدار محسوب می‌شود.

پس در دنیا ثروتمند مطلق و فقیر مطلق وجود ندارد. همان‌طور که هیچ بزرگ وکوچکی وجود ندارند. اگر کسی در این گفته من شک دارد از او می‌پرسم و از او می‌خواهم به این سؤال من پاسخ دهد که آیا گنجشک موجودی کوچک است یا بزرگ؟ اگر پاسخ داد بزرگ! می‌گویم منظورم در مقایسه با فیل بود و اگر گفت: کوچک! می‌گویم منظورم در مقایسه با مورچه بود. پس گنجشک در مقایسه با فیل کوچک و در مقایسه با مورچه موجودی بزرگ محسوب می‌شود.

من نیز در مقایسه با بیوه‌ای تنها و فقیر ثروتمندم؛ اما در مقایسه با فلان تاجر و فلان میلیونر فقیرم! می‌گویند که این روزها علی طنطاوی فلسفه بافی می‌کند، نه عزیزان من، من قصد فلسفه بافی ندارم؛ بلکه می‌خواهم به شما بگویم: خواهران و برادران گرامی! هر یک از شما می‌تواند به کسی که از او نیازمندتر است کمک کند؛‌ حتى اگر دارائی شما چیزی جز پنج قرص نان و یک کاسه آش نباشد. یک قرص نان را به نیازمندی ببخشید که چیزی برای خوردن ندارد. کسی که بعد از صرف غذایش مقداری برنج و لوبیا و میوه و شیرینی برایش مانده آن را به انسان گرسنه‌ای ببخشد.

خانم محترمی که چهار دست لباس زیبا دارد می‌تواند یک دست از آن‌ها را به کسی ببخشد که چیزی برای پوشیدن ندارد. یا لباسی که کمی کهنه شده و دوست ندارد دیگر آن را بپوشد به کسی که لباسش پاره و ژنده و وصله‌دار است، بدهد. چه بسا همان لباس کهنه در نزد این شخص مانند لباس عید جلوه نماید و او را خوش‌حال گرداند. یا در نظر بگیرید میلیاردری از شورلت مدل ۱۹۵۳خود خسته شده و می‌خواهد یک مدل کادیلاک بخرد و ماشین قبلی‌اش را به تو داده چه‌قدر خوش‌حال می‌شوی. آن نیازمند نیز همین طور از بخشش لباس خوش‌حال خواهد شد.گاهی همین انسان نیازمند که تو به او کمک کرده‌ای، خود به انسانی نیازمندتر از خود کمک می‌کند و به او چیزی می‌بخشد. مثلاً، یک کارمند کم درآمد که سرمایه ۱۵۰لیره (سوری) حقوق می‌گیرد اگر یک لیره آن را به نیازمندی دهد خللی در زندگیش پیش نمی‌آید؛ کسی که در ماه ۴۰۰ لیره درآمد دارد با بخشش ۵ لیره آن در راه خدا فقیر نمی‌شود. و کسی که دهها لیره در ماه در تجارت خود سود می‌برد با بخشش ۲۰۰ تای آن به فقرا چیزی را از دست نمی‌دهد.گمان نکنید آن چه را که بخشیده‌اید از دستتان رفته است. به خدا قسم! چند برابر آن چه را بخشیده‌اید به دست خواهید آورد. آن هم نه در آخرت که در همین دنیا و من این را خود آزموده‌ام. سی سال است که برای امرار معاش خانواده‌ام کار می‌کنم و خیری از آن نصیبم نشده جز مقداری که در راه خدا بخشیده‌ام.

چندی پیش همسرم مدام سرزنشم می‌کرد که مرد! پولی پس‌انداز کن تا بتوانی با آن خانه‌ای برای دخترانت بخری و من در پاسخش می‌گفتم: به خدا توکل کن. می‌دانی منظورم چه بود؟ برایت توضیح می دهم خداوند متعال هرآنچه در راهش انفاق کرده بودم، در بانک حسناتی که سالانه ۷۰۰ درصد سود می‌دهد ذخیره کرده بودم؛ بله همان طور که خداوند سبحان می‌فرماید: «کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» [البقرة: ۲۶۱]؛ «همچون دانه‌ای که از آن هفت خوشه روییده، و در هر خوشه‌ای صد دانه وجود دارد» وحتى زیاده از این، بر مبلغ می‌افزاید که خود می‌فرماید: «وَاللهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛ «خداوند به هر کس که بخواهد دو یا چند برابر پاداش می‌دهد.»

چندی پیش خداوند یکی از دوستان گرامی‌ و بخشنده‌ام را که از ثروتمندان دمشق است، نزد من فرستاد و او پول ساخت خانه را به من وام داد؛ دوستان دیگرم نیز به یاری خدا، در ساختن خانه، کمکم کردند تا که خانه ساخته شد و من در شگفت ماندم: چگونه من که هیچ پس‌اندازی نداشتم حالا صاحب خانه‌ای شدم؟ بعد از آن خداوند یاری‌ام کرد و کاری پیدا کردم و تمام بدهی خود را به آن دوست پرداختم. اگر شک داری می‌توانم به تفصیل توضیح دهم و اسامی اشخاص را برایت بگویم. به یاد ندارم که در سختی افتاده باشم؛  مگر این‌که خود آن ‌را برطرف کرده، یا به چیزی نیاز داشته باشم مگر این‌که برایم فراهم کرده است؛ چرا که من هم هر وقت چیز زیادی می‌آوردم و می‌خواستم محفوظ بماند آن را در همان بانک «حسنات» پس انداز می‌کردم.

از شما می‌پرسم کدامین انسان عاقل است که مال و ثروتش را در بانک مخلوق با سود ۵ درصد که حرام نیز هست پس‌انداز نماید، که بیش‌تر اوقات خود شخص به تنگ دستی می‌افتد و یا مالش آتش می‌گیرد، و در عوض بانک خالق را که سود ۷۰۰ درصد دارد و از بین نمی‌رود و محفوظ می‌ماند، رها کند؟ فکر نکنید آن‌چه را که بخشیده‌اید از بین رفته است. به خدا سوگند! آن را قبل از آخرت دریافت می‌کنید و من در این‌جا تنها به ذکر دو نمونه اکتفا می‌کنم؛ اوّلی داستان شیخ سلیم الموتی رحمه الله است.

او مرشد پدرم بود و با وجود فقرش، هیچ گاه نیازمندی را نا امید از خود نمی‌راند. گاهی در اوج سرمای زمستان عبایش را به فقیری عریان می‌بخشید و خود با شلوار و تنی لخت به خانه بر می‌گشت گاهی سفره را از جلوی اهل خانه جمع می‌کرد و به گرسنه‌ای می داد.

گویند: یکی از روزهای ماه رمضان که سفره پهن بود و اهل خانه در انتظار اذان مغرب برای افطار، که مرد فقیری در زد و وارد خانه شد و سوگند خورد خود و همسرش هر دو گرسنه‌اند، شیخ نیز بلافاصله و بدون توجه به همسرش سفره را جمع کرد و به نیازمند داد. همسر شیخ با دیدن این صحنه عصبانی شد و فریاد زنان گفت: سوگند به خدا! ساکت نخواهد نشست و او را ترک خواهد کرد.

هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که در زدند و مردی با یک سینی پر از غذاهای رنگارنگ و میوه و شیرینی وارد شد. شیخ از او ماجرا را پرسید و او گفت: ‌سعید پاشا شموین بعضی از بزرگان را برای صرف افطار دعوت کرده بود که نیامدند، سعید پاشا هم عصبانی شده و سوگند خورده که لب به این غذاها نمی‌زند و دستور داد تا آن را به خانه شیخ بیاورند. شیخ رو به زنش کرد و گفت: دیدی زن؟!

مثال دیگر قصه‌ی همان زنی است که پسرش به سفر رفته بود. یک روز زن نشسته بود تا غذا بخورد. در سفره جز لقمه‌ای نان نداشت. خواست آن را به دهان ببرد که نیازمندی به درِ خانه‌اش آمد، لقمه را از دهان گرفت و همه را به مرد نیازمند داد و خود گرسنه خوابید. هنگامی که پسرش از سفر برگشت از عجیب‌ترین چیزی که با آن مواجه شده بود برای مادرش گفت؛ تعریف کرد که در راه شیری به او حمله‌ور شده و او نتوانسته فرار کند، شیر به سرعت بر روی او جسته و دیگر پسرک چیزی نفهمیده و احساس کرده که حالا دیگر در دهان شیر است، در همین هنگام مردی سفید پوش ناگهان ظاهر می‌شود و او را از چنگال شیر می‌رهاند و می‌گوید لقمه‌ای در مقابل لقمه‌ای؛ که پسرک منظورش را نمی‌فهمد. زن زمان وقوع حادثه را جویا می‌شود و بعد از این‌که پسر زمان آن را بازگو می‌کند، معلوم می‌شود درست همان هنگام بوده که زن به آن مرد نیازمند کمک کرده و لقمه از دهان خود گرفته و به مرد فقیر داده است و خداوند هم در عوض، پسرش را از کام شیر گرسنه نجات داده است.

صدقه، بلا و سختی را از بین می‌برد و خداوند به انسان شفا و سلامتی می‌دهد و آزار و اذیت را از او دفع می‌کند. آن‌که ایمان دارد این هستی خالقی دارد که همه چیز از اوست و هم اوست که می‌بخشد و می‌گیرد و شفا و سلامتی می‌دهد، این را هم می‌داند که وعده‌ی او در مورد صدقه درست است و کسی هم که منکر خداست ما را با او کاری نیست!

زنان نسبت به مردان به ایمان و مهربانی نزدیک‌تراند؛ هرچند که خصلتاً از مردان خسیس‌تراند. در این جا باید نسبت به خانم‌ها عرض کنم و از آنان خواهش می‌کنم به سخنانم گوش دهند و عمل نمایند. لباس کهنه و قدیمی خود و فرزندانشان و یا فرش قدیمی خانه را که بدان نیازی ندارند، به فقرا بدهند و غذا و خوراکی‌های اضافی خود را به خانواده‌های مستحق ببخشند.

البته این بخشش نباید با کبر و غرور همراه باشد؛ که بخشیدن یک فرانک با لبخند و خوشرویی هزار بار بهتر از بخشیدن یک لیره طلا با کبر و غرور است. دو سال پیش در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان دختر کوچکم بنان را دیدم که یک بشقاب غذا برای نگهبان می‌برد. او را صدا زدم و گفتم: دخترم بیا یک سینی و یک قاشق و چنگال و نمک‌دان و مقداری نان هم در آن بگذار، این‌طور بهتر است و تو هم هیچ چیز از دست نداده‌‌ای، غذا همان غذاست، اما اگر غذا را به همان شکل به او بدهی شخصیت او را خرد کرده‌ای و او گمان می‌کند که تو او را گدا تصور کرده‌ای؛ اما اگر غذا را در داخل یک سینی همراه با سایر لوازم تقدیمش کنی، او احساس می‌کند مهمان عزیز توست.

از راه‌های دیگر صدقه دادن که آسان‌ترین آن‌هاست اما مردم نسبت به آن بی‌توجه‌اند، این است که با فروشندگان و دوره‌گردانی که از کنار خانه شما می‌گذرند، بر سر قیمت‌ها چانه نزنید و قیمت‌ها را پایین نیاورید. مثلاً خانومی که از خانواده‌ای پولدار است با سبزی فروش سر یک فرانک بحث می‌کند. یک فرانک در نزد آن خانم ارزشی ندارد، حال آن که همان یک فرانک رزق و روزی بچه‌های آن سبزی فروش که همه دارایی‌اش ۱۰ لیره بیش‌تر نیست و از آن سرمایه فقط دو لیره سود می‌برد. پس خانم‌های محترم! شما را سوگند به خدا که با این فروشندگان زیاد بر سر قیمت‌ها چانه نزنید. اگر هر کدام از شما مثلاً یک لیره هم ضرر کرد، آن را به حساب صدقه بگذارد. این را هم بدانید که آن یک لیره بسیار ارزشمندتر از صدقه، دادن به گدایانی است که خود طلب می‌کنند.

از راه‌های دیگر صدقه دادن این است که معلم مدرسه وقتی شاگردان را مجبور می‌کند که فلان لباس ورزشی گران‌قیمت یا فلان دفترچه شیک را که ضرورت چندانی هم ندارد، بخرند، به آن‌هایی فکر کند که پدرانشان تنها از پس پول نان و اجاره خانه بر می‌آیند. شاید خریدن این لوازم برای پدری پولدار سخت نباشد؛ اما تهیه این وسایل برای خانواده‌ای کم درآمد بسیار دردسر آفرین است و همان‌طور که در بالا گفتم مسائل نسبی هستند.

خلاصه این‌که هر کس از شما دوست دارد خداوند ظلم وجود را از سر راه او بردارد، به افراد نیازمند کمک کند، هر کدام از ما خودمان را جای دیگری که ضعیف‌تر و نیازمندتر است قراردهیم و هر چه را که برای خود می‌خواهیم، برای برادر دینیمان هم دوست بداریم.

شکر نعمت موجب فزونی آن می‌گردد. البته این شکر گذاری تنها به زبان نیست و حتى اگر انسان تسبیحی بگیرد و هزار بار بگوید: الحمد لله، الحمد لله، و با این‌که پولدار است کمکی به نیازمندان نکند و یا این‌که صاحب مقامی است و به کسی کمکی ننماید، در حقیقت او نه تنها شاکر خدا نیست، بلکه دروغگو است.

پس بیایید خدا را نه به زبان، که در عمل سپاس گوییم و نیکی کنیم؛ ‌همان‌طور که دوست داریم خدا به ما نیکی کند. این را هم بدانید آن‌چه شما را به آن تشویق می‌کنم، از راههای پیروزی بر دشمن است و مانند سپری در برابر دشمنان است. سفارش من برای جهاد با مال است و جهاد با مال برادر جهاد با نفس است.

در پایان خدا رحمت کند کسی را که پند و موعظه را می‌پذیرد و بدان عمل می‌کند و آن‌را از این گوش وارد و از آن دیگری خارج نمی‌سازد.*

________________

* گزیده مقالات کتاب مع الناس

لینک ثابت
بازدید : 168
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

دانلود مجله اسلامي طراوت ايمان شماره دوم
نویسنده : Admin
بازدید : 55
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

صفحات وبلاگ
تعداد صفحات : 26

قالب وبلاگ