حجاب و بیماری‌های پوستی زنان
نویسنده : Admin

8657727انجمن سلامت شمال آمریکا در تحقیقات خود به طور علمی‌ و با آمار ثابت کرد که زنان محجبه کم‌تر به بیماری‌های پوستی دچار می‌شوند.
در این تحقیقات که دو گروه از زنان محجبه و غیرمحجبه در آن شرکت داشتند در مرحله اول افرادی با شرایط جسمانی، سنی و مشاغل یک‌سان انتخاب شدند و به مدت ۳ ماه در روزهای مشخص، مورد آزمایش‌های ویژه قرار گرفتند. بعد از گذشت سه ماه محققان به این نتیجه رسیدند که افراد محجبه از پوست لطیف تری برخوردارند و علایم هیچ بیماری پوستی در آن‌ها دیده نمی‌شود در حالی که زنان غیرمحجبه با استفاده از کرم‌های ضدآفتاب سعی در حفظ سلامتی پوست خود داشتند اما این اقدام در طولانی مدت باعث از بین رفتن پوست آن‌ها شده بود.
هنگامی‌که پوست زنان غیرمحجبه به طور کامل از اثر این کرم‌ها پاک می‌شد، چین و چروک‌ها و لک‌های فراوانی در پوست آن‌ها به چشم می‌خورد.
محققان اعلام کردند: از آن‌جا که پوست زنان مسلمان کمتر در معرض پرتوهای فرابنفش خورشید قرار دارد از سلامت بیش‌تری برخوردار است.

منبع: سنت آنلاين

لینک ثابت
بازدید : 56
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 10

وقتی که زنان می‌گریند!
نویسنده : Admin

8237857دوست عزیزم! آیا اتفاق افتاده روزی به خانه‎ات بیایی و ببینی همسرت گریه میکند؟

آیا شده؛ بامداد و یا شامگاهی به همسرت زنگ بزنی و بر اثر گریه، صدایش گرفته و خفه به گوشت برسد؟

آیا شده؛ شبی بر اثر هِق‎هِق گریه‌ی همسرت از خواب شیرین بیدار شوی؟ و اگر بیدار شدی عکس العمل تو در مقابل گریه‎اش چه بوده است؟

آیا خطاب به او گفتی: مگر این وقت شب وقت گریه کردن است؟

آیا گریه‎اش را کار بدی شمرده و به شدت رد کردی؟ از او سخت ناراحت شدی؟

آیا بر سرش داد و فریاد کشیدی که: تو چقدر گریه می‌کنی! مرا دیوانه کردی!

 در این چنین مواقعی باید چه نوع تعاملی با همسر خود داشته باشیم؟

تنها راهی که درست به نظر می رسد اینست که از پیامبر مهربان مان الگو بگیریم.

بیا باهم یک سفری به خانه‌ی سرورمان، الگوی انسانیت و بشریت، محمد صلی الله علیه وسلم، داشته باشیم و این قطعه را از زندگی پیامبرمان بیاموزیم که یک شوهر موفق وقتی می‎بینید همسرش گریه می‌کند، چه عکس العملی نشان می‌دهد، چگونه قلب او را به دست می آورد، و اشک را از رخسارش پاک می کند، و بر لبانش تبسّم را هدیه می‌کند.

در این مورد از زبان یکی از شاگردان خصوصی و خادم خانه‌ی رسول خدا صلی الله علیه وسلم می‎شنویم؛ حضرت أنس رضی الله عنه روایت می‌کند: امّ المؤمنین حضرت صفیه رضی الله عنها (همسر پیامبر) خبر شد که هوویش، (هم‎باغ) امّ المؤمنین حضرت حفصه (همسر دیگر پیامبر) نسبت به ایشان چنین گفته است: «او (صفیه) دختر یک یهودی است»، او با شنیدن این خبر آزرده و رنجور شده، در گوشه‎ی خانه گریه می‌کرد، ناگاه رسول خدا صلی الله علیه و سلم وارد خانه شدند و دیدند همسرشان صفیه رضی الله عنها گریه می‌کند، رسول الله صلی الله علیه و سلم با کمال مهربانی و دلسوزی از ایشان می‎پرسد: «چه چیزی تو را به گریه انداخته است؟» صفیه رضی الله عنها جواب می‌دهد: حفصه به من گفت: «تو دختر یک یهودی هستی!» رسول خدا صلی الله علیه و سلم فوراً فرمودند: نه خیر! بلکه تو دختر پیامبری هستی، عموی تو نیز پیامبر بوده است و تو در عقد یک پیامبر هستی! پس او (حفصه) از تو چه کسی را بیشتر دارد که نسبت به خود افتخار می کند؟ سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم رو به حفصه رضی الله عنها کرده می‌فرمایند: «ای حفصه (در مورد آزار دادن صفیه) از خدا بترس!».

[این حدیث را امام ترمذی روایت کرده و امام نسائی فرموده: اسناد این حدیث کاملا صحیح است]

دوست گرامی! در مورد این سخن پر از حکمت و سرشار از محبت پیامبر مان که به همسرش صفیه رضی الله عنها ایراد فرمود، فکر کن و بیاندیش! سخنی که نه تنها نسب صفیه را از یک یهودی نفی می‌کند، بلکه او را از اهل و خانواده سه تن از پیامبران معصوم خدا بر می‎شمارد؛ از خانواده حضرت موسی، هارون و امام الأنبیا محمد صلوات الله علیهم اجمعین!

پیامبر صلی الله علیه و سلم با صراحت تمام به همسرش صفیه می‌گوید: تو دختر یک یهودی نیستی، بلکه تو دختر پیامبری هستی، عموی تو نیز پیامبر بوده است و در عقد نکاح یک پیامبر هستی؛ رسول الله صلی الله علیه و سلم حضرت موسی علیه السلام را پدر صفیه قرار می‌دهد و حضرت هارون علیه السلام را عموی صفیه می خواند، و به او خاطر نشان می کند که در عقد نکاح پیامبری قرار دارد.

پس فکر کن! چه چیزی بهتر از این به صفیه رضی الله عنها آرامش خاطر می‎بخشید؟ آیا چیزی بالاتر از این صفیه رضی الله عنها را تسلی می‌داد و از او دل‌جویی می‌کرد؟ و کدام پاداش و هدیه نیکوتر از این, رضایت صفیه را کسب می‌کرد و دلش را به دست می آورد؟ کدام دست پر عطوفت، کدام پارچه‌ی ابریشمی بهتر از این سخنان حکیمانه‌ی پیامبر مهربان مان اشک را از رخسار صفیه رضی الله عنها پاک می نمود؟ کدام دارو برای این زخم صفیه رضی الله عنها که از زبان هم‎باغش به او وارد شده بود، از این درمان کننده‎تر و شفابخش‎تر بود؟

این رفتار حکیمانه‎ و دلسوزانه‌ی پیامبر مان سرمشقی است ابدی و سرمدی برای تمام مردان جهان تا اینکه هر یکی وقتی می‎بیند همسرش گریه می‌کند، بدون پرس و جو از او رنجیده خاطر نشود.

اگر همسر او از هم‎باغش، خواهر شوهرش و یا اصلا از خود شوهر کلمه‌ی درد آور و ناگواری را شنیده است و این کلمه بر وی تأثیر منفی گذاشته، او را معذور بشمارد و از او ناراض و ناراحت نشود، بلکه به پیامبر اقتدا نموده با سعه‌ی صدر و با کمال ملایمت، عطوفت و شفقت از وی بپرسد: خدا بد ندهد… آیا کسی به تو آزاری رسانده؟ آیا کدام شخصی تو را غمگین کرده؟ یا شاید فلان کار و یا فلان سخن من تو را رنجانده و اشکت را در آورده؟ و از این قبیل… آیا می‌دانید شوهر با این کار خود چه سرمایه‌ی هنگفتی را به دست می‏‎آورد؟! او رضایت و خشنودی خدایش را کسب می‎کند! رضایت همسرش را حاصل می‌کند! وجدانش را از خودش راضی می سازد. و اگر ما حدیث قبلی را ادامه بدهیم، به خوبی در می یابیم که پیامبرمان تنها به تسلی دادن و دلجویی کردنِ همسرش صفیه اکتفا نمی‏‎کند، بلکه به طرف کسی‌که با زبانش صفیه را آزار داده بود و به او دختر یهودی گفته بود نیز روی کرده است.

پیامبر صلی الله علیه و سلم به طرف امّ المؤمنین حضرت حفصه رضی الله عنها که گوینده‌ی این کلمه‌ی درد ‎آور بود روی می‌کند و به او می‌گوید: «ای حفصه! در مورد آزار دادن صفیه از خدا بترس!» و این بیشتر آرامش خاطر صفیه را جبران کرده و آثار غم را کاملا از چهره ‎اش می زداید.

نویسنده: محمد رشید عوید

برگردان: سید عبدالناصر قتّالی

منبع: امت آنلاین

لینک ثابت
بازدید : 57
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

فلسفه زنده ماندن ابلیس تا پایان دنیا
نویسنده : Admin
65454ابن قیم در “شفاء العلیل” در باره‌ی حکمت زنده ماندن ابلیس تا پایان دنیا، سخن گفته و توضیحاتی به شرح زیر ارائه داده اند:

۱- امتحان بندگان

از جمله حکمت ها یکی اینست که خداوند متعال وجود ابلیس را محکی برای تمایز و جدا ساختن پاکان از ناپاکان قرار داده است و به تعبیری دیگر وجود شیطان ابزاری است که با بودن آن انسان‌ها نمی توانند دوستان خود را از میان دشمنان تشخیص بدهند و بشناسند. روی این اصل حکمت خداوندی مقتضی آن شد که شیطان تا پایان حیات انسان‌ها زنده بماند تا هدف از خلق او به دست آید و اگر خداوند ابلیس را از بین می برد، این هدف برآورده نمی شد، آری باقی ماندن کفار تا پایان زندگی دنیا که دشمنان خداوند هستند، نیز حلقه ای از همین زنجیر است. اگر خداوند کفار را از بین می برد و همه را نابود می ساخت، حکمت های زیادی که در بقای آنها نهفته است، به هدر می رفت. قطعاً همان‌طور که حکمت خداوند مقتضی آن بود که آدم (ابوالبشر) را امتحان کند، امتحان فرزندان آدم نیز از مقتضیات حکمت الهی است تا مخالفان و دشمنان ابلیس به سعادت و دوستان و طرفدارانش به شقاوت برسند.

۲ -زنده ماندن شیطان پاداش اعمال گذشته اوست

آری، از جمله حکمت و فلسفه زنده ماندن شیطان تا پایان دنیا اینست که حکمت خداوند بر این می باشد که شیطان در آخرت اندک بهره ای نداشته باشد. حال آنکه در گذشته دور یعنی پیش از رد سجده بر آدم، عبادت و طاعت بسیار کرده است و خداوند زندگی طولانی دنیا را به عنوان پاداش عبادت های گذشته به او عنایت کرده تا نسبت به هیچ کسی که عمل نیکی را انجام داده است، ستم نکرده باشد. انسان مؤمن پاداش اعمال نیکش را در دنیا و آخرت می بیند، اما انسان کافر پاداش اعمال نیک خود را در دنیا وصول می کند و وقتی که به جهان آخرت قدم بگذارد، بهره ای در آنجا نخواهد داشت و این مطلب از احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم ثابت شده است.

۳ -ابقاء شیطان به خاطر آن است تا بار گناهانش سنگین شود

زنده ماندن شیطان تا روز قیامت به خاطر اکرام و تعظیم نیست، زیرا اگر شیطان میمرد، برایش بهتر بود و عذابش کمتر و شرش کوتاه تر بود. اما شیطان به خاطر سنگینی جرمش و اصرارش بر معصیت و مخاصمت با خداوند متعال که احکامش برای تمام کائنات واجب است و به خاطر عیب جوئی در حکمت خداوند و قسمش مبنی بر قطع رابطه بندگان خداوند با خداوند و جلوگیری از عبادت پروردگار، پروردگار می‌خواهد با ابقا و زنده نگاه داشتن او، عذابش را به میزان جرایمش تشدید کند، او را مهلت داد تا بر گناهانش افزوده شود و مستوجب مجازاتی منحصر به فرد باشد و در عذاب و عقاب در ردیف اول قرار گیرد، همان‌گونه که در شرک و کفر در ردیف اول قرار دارد و به جهت این‌که ماده هر شر و شرارتی از شیطان نشأت می‌گیرد، در دوزخ به میزان شرارتش مجازات می‌شود، هر عذابی که به دوزخیان برسد، نخست از شیطان شروع می شود و بعد به پیروانش سرایت می‌کند.

۴ -ابقاء شیطان به خاطر رهبری مجرمین و اشرار است

از جمله حکمت های زنده ماندن شیطان تا روز قیامت، اینست که شیطان در مخاصمت و جدال با پروردگار گفت: «قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إَلاَّ قَلِیلاً» [الإسراء: ۶۲]؛ شیطان گفت: به من بگو که آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح و گرامی داشته‌ای؟! (جای تعجّب است). اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری، فرزندان او را همگی جز اندکی (با گمراهی) نابود می‌گردانم (و لگامِ وسوسه را به دهانشان می‌زنم و به جاده خطا و گناهشان می‌کشانم).

خداوند می‌دانست که میان نسل آدم کسانی هستند که شایستگی سکونت در بهشت را ندارند و محل مناسب برای سکونت آنها محلی است که مملو از گندیدگی، خس و خاشاک باشد. شیطان را با این گونه افراد نگاه داشت و به زبان قضا و قدر خطاب به شیطان چنین فرمود: این‌ها همراهان و دوستان تو هستند، تو در انتظار آن‌ها بنشین و هرگاه آن‌ها را دیدی، به میل خود با آن‌ها رفتار کن، اگر او شایستگی بندگی را داشته باشد، تو را نمی‌گذارم که بر او چیره شوی، زیرا قیم و متولی پاکان و نیکان من هستم و آن‌ها کسانی هستند که شایستگی عبودیت مرا در خود به وجود آورده اند و تو دوست مجرمان و بزه کاران هستی، آنهایی که از دوستی با من و از در پی بودن خشنودی من، خود را بی نیاز می دانند. خداوند می فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ٭ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ» [النحل: ۹۹، ۱۰۰]؛ بی‌گمان شیطان هیچ گونه تسلّطی بر کسانی ندارد که ایمان دارند و بر پروردگارشان تکیه می نمایند. بلکه تنها تسلّط شیطان بر کسانی است که او را به دوستی می گیرند و به واسطه او شرک می ورزند (و خدایان و بتانی را در عبادت انباز خدا می سازند).

البته از دنیا رفتن پیامبران و مرسلین به خاطر اهانت و تذلیل آنان نیست، بلکه به خاطر اینست که آن‌ها به جایگاه والا و مقام کرامت خود برسند و از خرابی، زشتی و رنج های دنیا آزاد شده و از مزاحمت دشمنان و پیروان رها شوند و بعد از یک پیامبر، پیامبر دیگری بیاید. روی این اصل از دنیا رفتن پیامبران، به نفع آنان و به سود امت است.

نفع آنان به خاطر اینکه از مشکلات دنیا رها می‌شوند و در نهایت لذت و شادی به پروردگار خود می پیوندند، علاوه بر این، خداوند به پیامبران در مورد رفتن از دنیا و ماندن در آن اختیار داده است هر پیامبری تا خودش مرگ را اختیار نکند، از دنیا نمی رود.

اما راجع به سود امت باید توجه داشته باشیم که اطاعت امت محدود به زمان حیات پیامبران نبوده و نیست، بلکه امت‌ها بعد از رحلت پیامبران نیز مکلف به اطاعت از آنان هستند و توجه داشته باشیم که پیروان انبیا، انبیا را عبادت نمی کنند، بلکه به فرمان و امر و نهی آنان خدا را عبادت می کنند و خداوند زنده و جاودان است و هرگز نمی میرد، بنابراین از دنیا رفتن پیامبران مصالح و حکمت های بی شماری را برای خود آنها و برای امت در بردارد. علاوه بر این پیامبران انسان هستند و خداوند هیچ انسانی را برای همیشه زنده بودن نیافریده است، بلکه آنها را به عنوان جانشین در روی زمین قرار داده است، یعنی اینکه یک نسل باید برود و نسل دیگر جانشین آن شود، اگر خداوند، انسان‌ها را برای همیشه زنده نگاه می داشت، حکمت و مصلحت خلیفه بودن از دست می رفت و زمین نیز ظرفیت سکونت آنها را از دست می داد. بنابراین، مرگ و مردن کمال هر مؤمنی است، اگر مرگ نمی بود، زندگی در دنیا تلخ می شد و دنیا برای انسانها محبوبیتی نمی داشت، حکمت و فلسفه مرگ در واقع برای مؤمن همان حکمت و فلسفه زندگی است.

وصلى الله وسلم علی محمد وعلى آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلى یوم الدین.

برگرفته از: کتاب “دنیای جن و شیاطین”؛ دکتر عمر سلیمان اشقر.

منبع: تذکره.

لینک ثابت
بازدید : 53
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

امید اهل سنت به تدبیر دولت
نویسنده : Admin
84674267در دهم آذر ۱۳۹۲ دکتر حسن روحانی عبدالمحمد زاهدی را که از اهل سنت نیست به عنوان استاندار جدید کردستان منصوب کرد. این انتصاب در شرایطی صورت گرفت که از چند هفته پیش، احتمال انتصاب یک کرد اهل سنت (آقای حسین فیروزی) به سمت استانداری کردستان، به طور جدی در محافل سیاسی ایران مطرح شده بود و نمایندگان و مردم این استان نیز از وی اعلان حمایت کرده بودند.

دولت یازدهم برای سایر استان های سنی نشین ایران نیز استاندارانی شیعه انتخاب کرده است.

مدیریت ها در سطوح بالای کشوری

محرومیت مدیران اهل سنت از دستیابی به سمت های بالای مدیریتی در مناطق سنی نشین، از الگوی یکسانی تبعیت نکرده است. مثلا، به نظر می رسد، استان های سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی شاهد بالاترین حد از چنین محرومیتی بوده باشند اگر چه در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی شاهد تحولی نسبی و بیشتری در این زمینه بوده ایم ولی در همین دوره در استان کردستان چهار فرماندار و تعداد زیادی از بخشداران و مدیران استانی از میان کردهای سنی انتخاب شدند.

به هر ترتیب، با وجود آرای اهل سنت به کاندیداهای مورد حمایت اصلاح طلبان، در زمان دولت های محمد خاتمی و حسن روحانی نیز هیچ فرد سنی مذهبی در ایران به سمت استانداری یا دیگر سمت های ارشد دولتی – در حد وزیر، معاون رئیس جمهور، سفیر و امثال آنها – منصوب نشده است.

ادامه چنین وضعیتی در دولت یازدهم، احتمالا به علت میزان آرای استثنایی استان های سنی نشین ایران به حسن روحانی و قرار گرفتن سیستان و بلوچستان و کردستان در رتبه های اول و دوم رای به آقای روحانی بیش از همیشه مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است و به لحاظ آماری تردیدی وجود ندارد که اگر اهل سنت در چنین سطح بالایی به حسن روحانی رای نمی دادند، انتخابات به مرحله بعدی کشیده می شد و ممکن بود سرنوشت یکسره متفاوتی پیدا کند.

بنا بر این شواهد وجود دارد که نشان می دهد مشکل حکومت با انتصاب مدیران اهل سنت در استان های سنی نشین، بیشتر به سنی بودن آنان برمیگردد و گر نه افراد بومی شیعه از همین استان ها به چنین سمت هایی دست یافته اند.

به عنوان نمونه در خصوص کردها، از کردهای شیعه – از استان های ایلام، کرمانشاه یا حتی کردستان- به استانداری یا دیگر سمت های بالای حکومتی رسیده اند ولی اهل سنت به چنین پست هایی نرسیده است.

به عبارت دیگر، اگرچه مثلا یک کرد شیعه و یا بلوچ شیعه ممکن است به سمت های بالای دولتی دسترسی پیدا کند، اما یک “کرد سنی” و یا یک “بلوچ سنی” و یا یک “فارس سنی” تا به حال به چنین سمت هایی را نرسیده اند.

 یک تجربه جالب از این دست به زمانی برمی گردد که اصلاح طلبان فراکسیون اکثریت مجلس ششم، پی گیر عضویت جلال جلالی زاده نماینده سنندج در هیات رئیسه مجلس بودند. در این میان، ناگهان پیام هایی از جانب برخی مراجع به مجلس رسید که حکایت داشت آنان در مقابل رد شدن این “خط قرمز” که یک نماینده اهل سنت در سمت “ریاست” بر نمایندگان شیعه قرار بگیرد ساکت نخواهند نشست. به این ترتیب بود که نمایندگان مجلس ششم،  از تصمیم خود برای عضویت یک نماینده سنی درهیات رئیسه منصرف شدند.

مشابه چنین حساسیت های غیر منتظره ای، در هنگام بررسی انتصاب یک استاندار اهل سنت در زمان دولت محمد خاتمی نیز مشاهده شد که به عقب نشینی دولت انجامید.

مدیریت ها در شهرستان ها

و از طرفی با وجود این که ۱۰ تا ۲۰ درصد مردم ایران اهل سنت هستند و حد اقل ۱۰ میلیون نفر اهل سنت در کشور ما وجود دارد، ولی به ندرت اتفاق می افتد که از اهل سنت فرماندارانی منصوب شوند. بقیه مدیریت ها نیز از چنین الگویی پیروی میکند. به عنوان مثال در شهر خواف خراسان (که محل سکونت نویسنده است) مردم این شهر اهل سنت هستند و تنها تعدادی از مهاجرین غیر بومی اهل تشیع هستند همچنین هر هفت عضو شورای شهر اهل سنت و شهردار خواف نیز اهل سنت است ولی با این وجود نزدیک ۹۸ درصد مدیران ادارات این شهر شیعه هستند.

امید اهل سنت به دولت تدبیر و امید

اهل سنت امیدوارند دولت تدبیر و امید و جناب دکتر روحانی امید آنان را به یاس تبدیل نکند. هم به اهل سنت اعتماد داشته باشند و هم اعتماد اهل سنت را جلب و فراهم نمایند. در این صورت است که هر چه بیشتر وحدت و انسجام کشور حفظ و محکم تر می شود و حدود ۱۰ میلیون جمعیت اهل سنت ایران اسلامی به زندگی با عزت، امید تازه ای پیدا می کنند.

از دولت تدبیر و امید، امید و انتظار می رود ضمن در نظر گرفتن اهل سنت برای پست های بالای مدیرتی، در سطوح کشوری و در سطح استان ها، در شهرستان ها و شهرهای اهل سنت و در شهری مثل خواف که همه مردم آن اهل سنت هستند حد اقل ۵۰ درصد مدیرت ها را به اهل سنت بسپارد.

نویسنده: مولوی محمدعیسى رحیمی (خواف وبلاگ شخصی)

لینک ثابت
بازدید : 93
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

نامه مولانا عبدالحمید به رئیس جمهور در خصوص رسیدگی به وضعیت اعتصاب کنندگان زندان قزل‏حصار
نویسنده : Admin

 ‌مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان با ارسال نامه ای به دكترحسن روحانی رئیس جمهور کشورمان، از ایشان خواست به درخواست‏های زندانیان اعتصاب کننده اهل سنت در زندان قزلحصار برای بررسی و بهبود وضعیت آنان و تجدیدنظر در احکام صادره رسیدگی کند.

مولانا عبدالحمید ضمن ابراز نگرانی از پیامدهای اعتصاب غذای طولانی این زندانیان از روحانی خواسته است تا به عنوان رئیس جمهور و پاسدار حقوق همه شهروندان ایرانی با مداخله در این موضوع و پیگیری آن از طریق قوه محترم قضائیه زمینه برخورداری این زندانیان از رافت اسلامی و رسیدگی به خواسته های آنان برای تجدیدنظر در احکام صادره را فراهم کند.

در بخشی از نامه امام جمعه اهل سنت زاهدان آمده است: تدبیر و حکمت حضرتعالی می تواند تبلیغات سوء دشمنان ایران اسلامی را که از چنین موضوعاتی برای تخریب وجهه اسلام و نظام سوءاستفاده می کنند نقش بر آب کرده و موجب شادی و خوشنودی پروردگار متعال و ملت شریف ایران شود.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید

لینک ثابت
بازدید : 39
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

استاد محمّد قرآنی دار فانی را وداع گفت
نویسنده : Admin
استاد محمد قرآنی، امام جماعت و مدرّس مسجد حاج کمالی سقز و از علمای سر‌شناس و بنام منطقه کردستان، در ساعات اولیه‌ بامداد جمعه ۱۵ آذرماە دار فانی را وداع گفت.

به گزارش سنی آنلاین به نقل از اصلاح وب، ماموستا ملا محمد قرآنی، که طی یک تصادف در محور دیواندره – سقز، خود و اعضای خانواده‌اش مجروح شده بودند، پس از یک هفته تحمل درد و رنج دعوت حق را لبیک گفت.
پیکر ایشان جمعه شب از شهرستان سنندج به سقز منتقل و در میان خیل عظیمی از مردم با ایمان و دوستداران ایشان بعد از اقامه نماز عشا به خاک سپرده شد.
در مراسم تعزیه‌ ایشان جمعیت زیادی از شهرستان‌های سنندج، دیواندره، بوکان، بانه، مهاباد، سردشت، دهگلان، کرمانشاه، پاوه و مریوان و نیز اقلیم کردستان عراق حضور داشتند.
ماموستا ملا محمد قرآنی فرزند ماموستا ملا عباس در سال ۱۳۲۳ در روستای نجنێ علیا از توابع شهرستان بانه چشم به جهان گشود. وی از کودکی در خدمت علمای برجسته تلمذ نمود و در سال ۱۳۴۴ و در سن جوانی از خدمت حاج ماموستا ملا سید سلام سلاسی (روستای گه‌نکێ) مجاز علوم دینی گردید و از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۹۲ بە مدت ۴۶ سال در مسجد حاج کمالی در شهرستان سقز مشغول به وعظ و ارشاد و پیش‌نمازی و تدریس علوم دینی گردید.
از ایشان چندین جلد کتاب در زمینه ترجمه و تألیف از جمله: هزار سنت پیامبر در شبانه‌روز، صفات پانزده‌گانه منافقون در قرآن، ترجمه اصول الدعوة، وظیفه ما نسبت به اصحاب پیامبر صلى الله عليه وسلم برجای مانده است.
پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین درگذشت این عالم فرزانه را به خانواده، بستگان، شاگردان، مردم عزیز خطه کردستان و عموم اهل سنت ایران تسلیت گفته، از خداوند متعال برای ایشان علو درجات و برای بازماندگان اجر جمیل و صبر جزیل مسئلت می نماید.

منبع: سني آنلاين

لینک ثابت
بازدید : 44
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

علی مطهری: اهل سنت باید در تهران مسجد، اجتماع و نماز جمعه داشته باشند
نویسنده : Admin
علی مطهری دوشنبه شب که به مناسب روز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی مازندران حاضر شد در این نشست به پرسش‌های دانشجویان پاسخ داد.

مطهری در پاسخ به سئوال یکی از حضار که چرا در تهران مسجدی برای اهل تسنن در نظر گرفته نمی‌شود، گفت: مسئله ایجاد مسجد برای اهل تسنن سال‌ها است که مطرح است و من مخالف این رویه هستم. اهل سنت نیز باید یک مسجد داشته باشند اجتماع و نماز جمعه داشته باشند.
وی با اشاره به سخت‌گیری‌های که دولت عربستان در قبال شیعیان در عربستان انجام می‌دهد، گفت: اگر ما نسبت به عملکرد عربستان انتقاد داریم خودمان در کشور اعمال خلاف آنها را انجام ندهیم.
این نماینده مجلس ادامه داد: در تهران کلیسا وجود دارد و یک مسجد نیز به نام اهل تسنن داشته باشد ولی باید مراقب افکار وهابیت باشیم.
وی با اشاره به موارد اختلاف شیعه و سنی بیان داشت: ما با اهل تسنن اشتراکات زیادی داریم و باید تندروی‌ها را کنار بزنیم و رفتارمان را درست کنیم.

منبع: سنت آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس

لینک ثابت
بازدید : 159
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

جایگاه حقوق اقوام در منشور حقوق شهروندی
نویسنده : Admin
اقدام دولت تدبیر و امید در انتشار منشور حقوق شهروندی در راستای اعمال برنامه های تبلیغاتی ستاد انتخاباتی و سخنرانی ها و مناظرات آقای روحانی است. بدون شک در تهیه این منشور زحمت‏های زیادی کشیده شده که نباید این زحمت‏ها را نادیده گرفت، اما از آنجایی که هر فکری در ذهن بشر خطور کند و تراوش نماید خواه ناخواه با صبغه ناتمامی و نقص تجلی خواهد کرد بدون شک این منشور و یا هر قانون دیگری از این خصیصه به دور نخواهد بود. بنابراین از این زاویه و از این منظر به بررسی این منشور می پردازیم تا با ذهن ناقص خود محاسن و معایب آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، مطمئنا دیگر علاقه مندان به این حوزه از زوایای مختلف و از طیف‏های گوناگون این منشوررا با دقت ملاحظه می کنند. شاید اگر نکاتی از روی نسیان یا فراموشی درج نشده باشد با تذکر و تدبر در آن گنجانده شود.

بدون شک تاکید بر کرامت انسانی در ابتدای منشور بویژه در شریعت غرای اسلام با اشاره به آیات و احادیث و کلمات نهج البلاغه و سخنان رهبر فقید انقلاب عملی ارزشمند و دقیق و لطیف است، چون قانون اساسی ما برگرفته از آموزه های دینی و قوانین مترقی بشری است و هویت و شخصیت دینی و ملی ما در گرو عمل کردن و احترام گذاشتن به این تعالیم است بویژه در نامه مالک اشتر که به عنوان یک دستورالعمل حکومتی انسان ها را به دو دسته تقسیم می نماید که یا در خلقت و یا در دین برادر انسانند وآیة ا.. خمینی نیز سنی و شیعه را برابر و برادر می داند.
سوالی که مطرح می شود این است چرا پس از سی وپنج سال از انقلاب اسلامی و تدوین قانون اساسی هنوز مهمترین فصل‏های مربوط به حقوق این ملت که شب و روز سنگ دفاع از حقوق آنان بر سینه زده می شود به مرحله اجرا گذاشته نشده است؟
چرا تا کنون یک وزیر به سبب اجرای اصول قانون اساسی مربوط به مسئولیت ایشان بویژه آموزش و پرورش و آموزش عالی از سوی نمایندگان استیضاح نشده است؟
این منشور به نظر می رسد از لحاظ نگارشی و بازی با الفاظ دارای اشکالاتی است که لازم است از سوی عده ای از حقوق‏دانانِ مسلط بر ادبیات فارسی نگارش و از آوردن کلمات و واژه های تکراری اجتناب شود. هرچند دولت و مردم از حقوق و تکالیفی نسبت به هم برخوردارند، اما لازم است در اجرای حقوق شهروندی تا جایی که به دولت مربوط است باید از مماشات و مداهنه پرهیز و بر اجرا و مکلف کردن دولت تاکید شود.
از آن جایی که این منشور در پرتو احکام دینی مربوط به حاکمان و شهروندان نوشته شده باید همه نهادهایی که از بودجه بیت المال تغذیه می شوند در مقابل حقوق ملت مسئول بوده و در این مورد هیچ گونه تبعیضی معمول نگردد.
این منشور باید از علائم و نشانه های وعظ و اندرز فارغ و مجهز به حمایت‏های قانونی و قضایی و برخورد با خاطیان و تضییع کنندگان حقوق ملت از هر رده و مقامی باشد، چون آوردن کلماتی مانند حق دارند، دولت موظف است، برخوردارند، احترام می گذارد و یا امکان پذیر است موجب بی تفاوتی و یا سهل انگاری مسئولان مربوطه شود. باید رئیس جمهور به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی همه قوا و همه نهادها را مکلف بکند تا در مقابل حقوق همه شهروندان احساس مسئولیت کنند و تخطی از اجرای هر بندی از آن با مجازات مالی و جسمی مواجه باشد. در بحث مسائل فرهنگی و آزادی اندیشه و بیان باید همه پیروان ادیان و مذاهب حق چاپ و داشتن رسانه های صوتی و تصویری را داشته باشند و دولت نه تنها احترام بگذارد بلکه باید تمام امکانات لازم را برای آنان فراهم نماید و در این مورد باید همه شهروندان ایرانی به صورت یکسان از آنها استفاده کنند. به نظر می رسد که در بحث شفافیت مطالب زائدی گنجانده شده که زیاد لازم و ضروری نیستند، چون در حقوق شهروندی اگر تاکید بیشتر بر کرامت، عصمت، حمایت و عزت انسان شود که انسان از مصونیت ذاتی برخوردار است چه صغیر، کبیر و غنی و فقیر و زن و مرد تفاوتی ندارند، وقتی که دولت با این دید به همه شهروندان نگاه کرد و هستی و همه منابع زیرزمینی و زمینی را متعلق به همگان دانست و همه شهروندان را شریک منابع خدادادی قلمداد کرد، از هر گونه اقدامی در جهت تضییع حقوق آنان خودداری و جلوگیری می کند، اگر حاکمیت با دید مقدس بودن به انسان بنگرد، چه در حیات و چه در ممات برای او احترام قائل باشد از آزادی او دفاع می کند، زیرا آزادی شرط دموکراتیک بودن حکومت است و آزادی سیاسی نتیجه آزادی فکری است که این آزادی شخصی و فردی موجب مساوات در بین افراد می شود.
براي خواندن متن كامل به ادامه مطلب مراجعه كنيد


ادامه مطلب
بازدید : 57
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

فرازهایی از زندگی سید ولد آدم صلى الله علیه وبارک وسلم
نویسنده : Admin

1468601_233445966823193_1211186528_nپیامبر صلى الله علیه وسلم در شهر مکه و در خانه‌ی سردارِ قریش، عبدالمطّلب، چشم به دنیا گشود. نامِ نامی والد ماجِد ایشان، «عبدالله» و اسم گرامی مادر محترمشان، «آمنه» است.

ولادتِ سراپا بشارت ایشان بامداد روز دوشنبه مصادف به تاریخ هشتم یا دوازدهم ماه ربیع الأوّل (۲۰ آوریل ۵۷۱ م.) به وقوع پیوست.

در آن ایام فرمان‌روای کشور ایران، نوشیروان عادل بود و هنگام ولادت با برکت آن جناب صلى الله علیه وسلم، بسیاری از عجایب قدرت طوری ظهور کرد که در دنیا سابقه نداشت: حیوانات بی‌زبان به لهجه‌ی انسانی بشارت پیامبر صلى الله علیه وسلم را به گوش مردم رسانیدند، از درختان صدا بلند شد، بت‌پرستان از بت‌ها خوش‌خبری ایشان را شنیدند، دو فرمان‌روای مقتدر جهان (پادشاهان فارس و روم) به وسیله‌ی خواب از عظمت و رفعت ایشان اطلاع داده شدند و به آن‌ها گفته شد که در قبال سطوت و جبروت ایشان نه تنها کسرى و قیصر، بلکه تمام قدرت‌های جهان سرنگون خواهند شد.

هنوز ایشان صلى الله علیه وسلم از مادر متولد نشده بود که پدر بزرگوارش وفات نمود و به سن چهار سالگی[۱] سایه‌ی مادر مهربان را نیز از دست داد.

وی از هیچ کس خواندن و نوشتن نیاموخت و نه از کسی کمال و هنر حاصل کرد؛ حتى که شعر و سخنوری که بیش از حد در عرب رواج داشت، آن را هم تمرین نکرد:

نگار من که به‌مکتب نرفت وخط ننوشت /٭/  بـه غمـزه مسـألـه آمـوز صــد مـدرس شـد

هنگام خردسالی حالات عجیب و غریبی از ایشان مشاهده گردیده که حصه‌ی بزرگی از این حالات و کمالات دوران کودکی، از حضرت حلیمه‌ی سعدیه منقول است؛ حق این است که این خاتون بسیار خوش نصیب بود.[۲]

پیامبر صلى الله علیه وسلم چهار بار شق الصدر شد؛ دو بار قبل از بعثت، بار سوم به وقت بعثت و بار چهارم به وقت معراج؛ اوّلین بار که سینه‌ی مبارک ایشان شق شد، نزد حلیمه بود و به همراه برادر رضاعی خویش در بیابان برای چرانیدن گوسفند تشریف برده بود که ناگهان برادرش هراسان و ترسان به نزد حلیمه آمده و گفت: مادر! دو نفر سفیدپوش آمده و برادر قریشی را خوابانیدند و سینه‌اش را چاک کردند.

حلیمه با شنیدن این ماجرا سراسیمه شده و رخ به بیابان نهاد، دید که ایشان صحیح و سالم دارد تشریف می‌آورد، اما آثار خوف از چهره‌ی مبارک هویداست، پس خود ایشان تمام واقعه را بیان فرمود.

هر بار که شق‌الصدر می‌شد، فرشته‌ای آمده و سینه‌ی مبارک ایشان را چاک کرده و قلب پاک ایشان را در طشت پر از آب زمزم می‌شست.

ایشان همیشه از بت پرستی و کارهای بی‌شرمانه و منافی عفت پرهیز می‌کرد.

صداقت و امانت‌داری ایشان پیش از نبوت در تمام مکه به شهرت رسیده و نزد همه مسلّم بود، حتى که به لقب «صادق و امین» زبان‌زد خلایق گردید.

زمانی که سنّ مبارک ایشان به بیست و پنج سالگی رسید، با حضرت خدیجه رضی الله عنها که یکی از زنان دانشمند و سرمایه‌داری بزرگ از خاندان قریش بود، ازدواج نمود.

حضرت خدیجه رضی الله عنها قبلاً‌ از شنیدن اوصاف و کمالات ایشان پیش‌بینی کرده بود که پیامبر موعود ـ که علمای یهود و نصارا نسبت به بعثت ایشان پیشین‌گویی کرده‌اند ـ بعید نیست که ایشان باشد.

حضرت خدیجه رضی الله عنها به هنگام ازدواج با پیامبر صلى الله علیه وسلم چهل ساله بود. تمام فرزندان آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم از بطن ایشان متولد شدند؛ به استثنای حضرت ابراهیم رضی الله عنه که از شکم ماریه‌ی قبطیه رضی الله عنها بود.

در سنّ چهل سالگی، به روز دوشنبه هفدهم و به روایتی بیست و چهارم ماه مبارک رمضان، مصادف با بیستمین سال سلطنت خسرو پرویز پادشاه ایران بود، نعمت عظمایی که از روز ازل به وی اختصاص یافته بود و حضرت ابراهیم علیه السلام آن را با دعای خود خواسته و حضرت مسیح علیه السلام به آن مژده داده بود، به ایشان عطا گردید؛ یعنی: خداوند متعال ایشان را پیامبر خود قرار داده و به طرف تمام جهانیان مبعوث گردانید؛ صَلَّىٰ اللّٰهُ عَلَیْهِ وَعَلَىٰ آلِهِ وَصَحْبِهِ وَسَلَّمَ.

پیامبر صلى الله علیه وسلم در ظرف بیست و سه سال فرایض رسالت را با دلسوزی فراوان و رأفت زیاد و جان‌فشانی و جفاکشی بی‌حدی ادا فرمود و آزار و اذیت‌های بی‌شماری را متحمل شد؛ زیرا در آن وقت، در هر گوشه‌ی جهان، ابلیس لعین حکم‌فرما بود و کفر و شرک و انواع ظلم و ستم جهان را فرا گرفته و تیره و تار کرده بود.

مجوسیان، مسیحیان و یهودیان همه به یک حالت در آمده و عرب و عجم همه به یک کیفیت بودند. فواحش و معاصی در نظر هیچ یکی معیوب نبود. سرقت و راه‌زنی پیشه‌ی مردم قرار گرفته و کشتن فرزندان به دست خویش هیچ گونه قباحتی نداشت.

هادی بر حق صلى الله علیه وسلم به یک باره دنیا را دگرگون ساخت و به جای کفر و شرک، به وسیله‌ی نور ایمان، جهان را روشن ساخت و در مدت کوتاهی تعالیم ایشان جماعتی از خداپرستان را آماده نمود که بالاترین رتبه‌ی اخلاقی و کامل‌ترین مقام زهد و تقوا  را به نحوی احراز نمودند که تاریخ از نشان دادنِ نمونه‌ای مثل آن عاجز است.

پیامبر صلى الله علیه وسلم بعد از نبوت، به مدت سیزده سال در مکه قیام فرمود و بعداً‌ به مدینه هجرت کرد و تا ده سال در مدینه ماند. در ظرف این ده سال با کفّار در نوزده معرکه به جنگ پرداخت.

معجزات بی‌شمار و امور خارق العاده‌ی زیادی از ایشان ظاهر شد؛ بزرگ‌ترین معجزه‌ی ایشان قرآن مجید است که از اعجاز فصاحت، بلاغت، اخبار غیب، قوت تأثیر و سرعت تأثیر برخوردار است.

در دوازدهمین سال بعثت که عمر شریف ایشان به پنجاه و یک سال و نُه ماه رسید، به شرف معراج نایل گشت؛ یعنی به آسمان‌ها فرا خوانده شد و از بهشت و جهنم بازدید به عمل آورد و به مشاهده‌ی شگفتی‌های عالَم ملکوت و نشانی‌های بزرگ خداوندی مفتخر گشت.

خواجه در آن پرده بدید آن‌چه دید /٭/ و آن چه نیـایـد به زبـان هـم شنـید

اخلاق کریمانه‌ی پیامبر صلى الله علیه وسلم به حدی بود که هر یکی از اصحاب تصور می‌کرد لطف و کرم‌نوازی ایشان از همه بیش‌تر شامل حال او است. همیشه به فقرا و مساکین توجه زیاد می‌نمود. احوال یتیمان و بیوه‌ها را تفقد می‌کرد. اگر کسی از اصحاب مریض می‌شد، به عیادتش تشریف می‌برد. در تشییع جنازه‌ها شرکت می‌کرد و بر آن‌ها نماز خوانده و دفن‌شان کرده، بر می‌گشت. هنگامی که می‌شنید کسی به حالت احتضار است، به خانه‌ی او رفته و به نزدش می‌نشست و چهره‌ی انور خویش را جلوی چشم وی قرار می‌داد؛ واقعاً نسبت به خوش نصیبی چنین محتضَر چه می‌توان گفت!

بـه چـه نـاز رفتـه بـاشـد ز جهـان نیـازمنـدی /٭/ چو به‌وقت جان سپردن به‌سرش رسیده باشی

پیامبر صلى الله علیه وسلم از عیش و راحت جهان بهره‌ای نبرد. لباس کلفت می‌پوشید و اغلب در خانه به فقر دچار بود و هرگز اتفاق نیفتاده که ایشان دو روز پی در پی ناهار و شام تناول کرده باشد.

خداوند چنان صورتی به ایشان عطا فرموده بود که از ماه شب چهارده نیز درخشان‌تر بود و به هر راهی که می‌گذشت، تا دیر وقت آن راه از بوی خوش ایشان معطر می‌ماند و صحابه درک می‌کردند که آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم از این راه عبور فرموده است.

در سن شصت و سه سالگی به روز دوشنبه دوازدهم ربیع‌الأوّل، آغاز سال یازدهم هجری بعد از چهارده روز بیماری این جهان را بدرود گفته، در جوار عزت رفیق أعلى ـ جَلَّ مَجْدُهُ ـ سکونت اختیار کرد؛ إنَّا لِلّٰهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ.

آخرین وصیتی که به مسلمانان فرمود، ‌این بود که: «نماز را حفظ بفرمایید و با کنیزان و غلامان خوش‌رفتار باشید.»

در حجره‌ی حضرت عایشه رضی الله عنها وفات کرد و همان‌جا دفن گردید. مرقد ایشان زیارت‌گاه مسلمین جهان است.

صَلَوَاتُ اللّٰهِ وَسَلاَمُهُ عَلَیۡهِ وَعَلَىٰ آلِهِ وَصَحۡبِهِ أَجۡمَعِیۡنَ.

____________________

[۱] [البته قول صحیح این است که ایشان شش ساله بود که مادرش را در ابواء ـ محلی میان مکه و مدینه ـ از دست داد. (نگا: السیرة النبویة لابن هشام: ۱/۱۷۷؛ البدایة و النهایة: ۳/۶۳)]

[۲] نسبت به خوش نصیبی حضرت حلیمه‌ سعدیه رضی الله عنها چه می‌توان گفت؛ او را خداوند تا زمان نبوت زنده گذاشت و به آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم ایمان آورد و در مقام جعرّانه که آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم مالِ غنیمت تقسیم می‌کرد، آمده ملاقات کرد. آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم نسبت به او خیلی احترام قایل شد و شش هزار اسیر جنگ حنین چون از قبیله‌ی حلیمه بودند، از قید اسارت آزاد شدند. (مؤلف)

٭ سیرت خلفای راشدین/ ترجمه مولانا حسین پور

لینک ثابت
بازدید : 42
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

یونسی: اقوام تهدید نیستند، فرصت‌اند
نویسنده : Admin
876374863علی یونسی مشاور رییس‌جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی گفت‌وگویی با سایت «عصر ایران» داشته است که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید.

خب اقوام شامل لرها، ترک ها، کردها، بلوچ ها، عرب ها و… می شود. اینها مجموعا جمعیت زیادی را به خود اختصاص می دهند. با این حال، نکته مهم اینجاست که اکنون در میان بخش وسیعی از اقوام، مناسبات قومی وجود ندارد، مثلا در میان ترک های امروز، دیگر طایفه و سرطایفه و اینها معنا ندارد. این در حالی است که در خوزستان هنوز شیوخ عرب در رفع اختلافات اثرگذار هستند، مانند بلوچ ها که اشاره کردید، اما گیلکی ها یا آذری ها مناسبات جدید را پذیرفته اند که لازمه شهرنشینی است. اینها از مناسبات قدیمی اقوام فاصله گرفته اند. اقبال شدید اقوام به مشارکت در انتخابات هم نشان می دهد علاقه به مناسبات جدید بیشتر شده و اکنون احزاب ملی می توانند نقش سرطایفه را ایفا کنند. بنابراین وقت آن رسیده که احزاب ملی به صحنه آمده، جای مناسبات قدیمی را بگیرند. این نکته مهمی است که میزان مشارکت در خوزستان یا بلوچستان بیش از تهران است. این حضور در پای صندوق رای یعنی برتری گرایش ملی.

بنابراین به نظر من احزاب باید تقویت شوند و اهل تسنن، ترکمن ها، کردها و ترک ها و دیگر اقوام همه در این تشکل ها حضور فعال داشته باشند و آموزش های ملی ارائه شود. در صورت شکل گیری یک نظام حزبی کارآمد، احزاب رای خود را از اقوام می گیرند و بعد در صورت پیروزی برای عملی شدن مطالبات آنها تلاش می کنند.

ه نظر من احزاب باید تقویت شوند و اهل تسنن، ترکمن ها، کردها و ترک ها و دیگر اقوام همه در این تشکل ها حضور فعال داشته باشند و آموزش های ملی ارائه شود.

من اصلا اقوام را چالش نمی دانم، هرچند که با نظر شما موافقم و نبود حزب عیب است، اما اقوام فرصت محسوب می شوند. جمعیت ایران از ده ها قوم بزرگ و کوچک تشکیل شده و ایران فقط قوم فارس نیست، بلکه زبان مشترک همه ما فارسی است که همه اقوام هم به آن افتخار می کنند. نژاد ایرانی اما به قوم بلوچ و کرد و ترک، فارس و… است. زبان فارسی هم به انتخاب همه این اقوام زبان ملی شده، شاید چون از همه زبان های محلی برای غنای خود بهره گرفته است. همین حالا هم زبان های قومی به زبان ملی کمک می کند. مثلا زبان کردی هم ریشه و هم خون زبان فارسی است. این زبان، فرهنگستان، ادبستان و گنجینه ای برای ادبیات فارسی است. بسیاری از واژگان فراموش شده دری در آن پیدا می شود؛ بنابراین از تقویت این زبان ها نباید ترسید. آموزش این زبان ها مشکلی ایجاد نمی کند، اصلا زبان های قومی و زبان ملی در برابر هم نیستند.

 عده ای ممکن است بگویند ما فلان زبان را نمی فهمیم. خب بسیاری از لهجه ها را هم ممکن است متوجه نشویم. مثلا لهجه مازندرانی را ممکن است برخی به سختی بفهمند. اما دلیلی ندارد مانع از ترویج آن شویم. همه زبان هایی که در ایران مطرح است، همه اعضای یک خانواده اند و بچه های یک خانواده که نباید از هم بترسند.

 توجه کنید که زبان فارسی اصولا برآیند تکامل همه زبان هاست. زبانی دولتی است که از سوی همه اقوام برای سهولت در برقراری روابط اجتماعی انتخاب شده و به دلیل تحولات تاریخی به زبان رسمی کشور تبدیل شده است. سابقه امپراتوری ایران دستیابی به زبان واحد را گریزناپذیر می کرده؛ چراکه چندزبانی در یک قلمرو، مشکل ایجاد می کرده است. بنابراین از تاجیکستان تا ترکیه و از عراق تا پاکستان و… زبان فارسی رشد یافته و به تعبیر ناصرخسرو، «من آنم که در پای خوکان نریزم/ مر این قیمتی درّ لفظ دری را».

 بنابراین همه اقوام، زبان فارسی را به عنوان یک زبان رسمی به رسمیت شناخته اند و به آن افتخار می کنند، اما زبان قومی را هم می خواهند حفظ شود که اتفاقا دولت از زاویه حفظ و تقویت زبان فارسی، از تقویت زبان های قومی حمایت می کند. همین جا به ناسیونالیست ها هم بگویم نگران نباشند و نگویند دولت روحانی دارد تفرقه ها را احیا می کند؛ چراکه تقویت زبان قومی به رشد زبان ملی منجر می شود.

لطفا براي خواندن متن كامل به ادامه مطلب مراجعه كنيد


ادامه مطلب
بازدید : 64
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

داستانی آموزنده
نویسنده : Admin
0100013پیرمردی هشتاد ساله، در یکی از روزها به احتباس ادرار (بند آمدن ادرار) دچار شد، پسرانش وی را برداشتند و به بیمارستان رساندند. پزشک هم برای وی سوند (Catheter) گذاشت که ادرارش خارج شد و دردهای پدر پایان یافت.

فرزندان به نزد پزشک رفتند و از ایشان به خاطر کاری که برای پدرشان انجام داده، تشکر و سپاس‌گزاری نمودند.

فرزندان به طرف پدرشان رفتند تا از حالش مطمئن شوند؛ اما او داشت به شدت گریه می‌کرد…

آنان نیز به وی دلداری و آرامش می دادند و به او می‌گفتند: مشکل حل شد، این گریه برای چیست؟!

اندکی آرام گرفت و سپس سبب گریه‌اش را این گونه بیان نمود:

پزشک یک بار به من کمک کرد و ما نیکی و بزرگواری اش را احساس کردیم و از او خیلی سپاس‌گزاری نمودیم…

اما هشتاد سال است که خداوند متعال با کرم و احسان و پرده‌پوشی اش و بدون نیاز به هیچ کاری، مرا مورد لطف قرار داده است و اما بزرگواری وی را هیچ گاه احساس نکردیم ….

ترجمه: واحد تحقیق و ترجمه سنت آنلاین

لینک ثابت
بازدید : 36
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

بازداشت کاک هاشم حسین پناهی
نویسنده : Admin
کاک هاشم حسن پناهی"، یکی از علمای اهل سنت کردستان و از اعضای مکتب قرآن کردستان پس از احضار به دادگاه ویژه روحانیت تهران، بازداشت شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین به نقل پایگاه اطلاع رسانی مکتب قرآن (اسلام کرد) استاد کاک هاشم حسین پناهی که روز سه‌ شنبه 12 آذر 1392به دادگاه ویژه‌ی روحانیت تهران احضار شده بود، بازداشت و به بند 325 زندان اوین انتقال داده شد.
 نامبرده مدرّس مدرسه‌ی امام بخاری سنندج، عضو شورای رهبری مکتب قرآن کردستان، از مسؤولین دفتر کاک حسن امینی، مفتی و حاکم شرع مردمی کردستان، و یکی از دعوتگران فعّال اهل سنّت کردستان است.
بنا به گزارش اسلام کرد، کاک هاشم حسن پناهی در تاریخ 1391/6/12 نیز به علّت فعالیّت دینی و سخنرانی‌های متعدّد، توسط اداره‌ی اطلاعات کردستان بازداشت و به مدت یک ماه به صورت بلاتکلیف در زندان نگهداری شده است.
پایگاه اطلاع رسانی مکتب قرآن در ادامه می افزاید: کاک هاشم پناهی همچنین در تاریخ 1392/6/19 به دادگاه ویژه‌ی روحانیت در تهران فراخوانده شد، که این دادگاه وی را به سی ضربه شلاق و شش ماه زندان تعزیری محکوم نموده است.

منبع: سني آنلاين

لینک ثابت
بازدید : 80
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

آغاز به کار سایت رسمی شیخ الحدیث مولانا حسین پور
نویسنده : Admin
سایت رسمی شیخ الحدیث مولانا محمدیوسف حسین پور،‌ ریاست محترم حوزه علمیه گُشت سراوان و از شخصیتهای علمی برجسته اهل سنت ایران راه اندازی شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سنت آنلاین، سایت رسمی شیخ الحدیث مولانا سیدمحمدیوسف حسین پور- حفظه الله تعالى- آغاز به کار کرد.
این سایت با هدف نشر آثار شیخ الحدیث مولانا سید محمد یوسف حسین پور، مدیر محترم مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت و دبیرکل شورای هماهنگی مدارس دینی اهل سنت سیستان ‌و بلوچستان، راه اندازی شده است و توسط مجلس علمی عین العلوم گشت اداره می ‌شود.
سایت مذکور، اخبار، دیدگاه‌ها، بیانات، گزارش سفرها، تقاریر درسی و آثار حضرت شیخ الحدیث را منتشر می نماید.


آدرس سایت: www.sheikhyousof.net

منبع:سني آنلاين

لینک ثابت
بازدید : 46
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

صفحات وبلاگ
تعداد صفحات : 26

قالب وبلاگ