یا أمّ فاطمة البتول و أمّ مَن /*/ ولد الرسول الهاشمی المعرق یا جدّة الحسنین و الأشراف، مَن /*/ یعلو علاک و فی المفاخر یلحق؟ ای مادر فاطمة پاکدامن! و ای مادر فرزندان پیامبر نجیب هاشمی! ای مادربزرگ
بزرگ بانوی تاریخ اسلام و مادر مؤمنان حضرت خدیجه طاهره رضی الله عنها
نویسنده : Admin

6546400یا أمّ فاطمة البتول و أمّ مَن /*/ ولد الرسول الهاشمی المعرق

یا جدّة الحسنین و الأشراف، مَن /*/ یعلو علاک و فی المفاخر یلحق؟

ای مادر فاطمة پاکدامن! و ای مادر فرزندان پیامبر نجیب هاشمی!

ای مادربزرگ حسن و حسین و دیگر سادات! چه کسی می‌تواند به جایگاه بلند تو برسد و در شکوهمندی به تو بپیوندد؟

بدون تردید خداوند در بین بندگان و آفریدگانش سنن و شیوه‌هایی دارد؛ گروهی را عزت و علو مرتبه می‌دهد و برخی را ذلیل و خوار کرده و به زیر می‌کشد. بعضی از بندگانش را برای نعمتی برمی‌گزیند، و برخی را از آن نعمت محروم می‌کند. خداوند در کلامش می‌فرماید: «قل اللّهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممّن تشآء و تعزّ من تشآء و تذل من تشآء بیدک الخیر إنّک علی کل شیء قدیر»؛ بگو: بار خدایا! ای خداوند پادشاهی! می‌دهی پادشاهی هر که را خواهی، و بازمی‌گیری پادشاهی از هر که خواهی، و ارجمند می‌سازی هر که را خواهی، و خوار می‌سازی هر که را خواهی. به دست توست [همه] نیکی. به‌راستی تو بر هر کاری توانایی.(آل‌عمران: ۲۶)

رسول‌خدا، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، فرمود: «إنّ الله اصطفی کنانة من ولد اسماعیل، و اصطفی قریشاً من کنانة، و اصطفی من قریش بنی‌هاشم، و اصطفانی من بنی‌هاشم؛ فأنا خیارٌ من خیارٍ من خیارٍ»؛ خداوند از دودمان حضرت اسماعیل، علیه‌السلام، تیرة کنانه را انتخاب کرد، و از بین کنانه، قریش را برگزید، و از بین قریش، بنی‌هاشم را انتخاب کرد، و از بین بنی‌هاشم، مرا برگزید؛ پس من برگزیده ی برگزیده برگزیده‌ها هستم.(صحیح مسلم: حدیث ۲۲۷۶)

همچنین خداوند از بین امت‌ها، امت پیامبر اسلام حضرت محمّد مصطفی، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، و از بین امت ایشان، صحابه و یارانش را برگزید: «کنتم خیر أمة أخرجت للنّاس»؛ شما بهترین امتی هستید که برای [نفع و خیرخواهی] مردم خلق شده است.(آل‌عمران:۱۱) و قال صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم: «إنّ الله اختار أصحابی علی العالمین سوی النبیّین و المرسلین»؛ خداوند پس از انبیا و مرسلین، یاران مرا بر جهانیان برگزید.(المفهم لما اشکل من تلخیص کتاب مسلم: ۳/ ۱۳۰)

همچنین خداوند همسران و اهل‌بیت پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، را بر دیگر زنان جهان برتری داد: «یا نسآء النبیّ لستنّ کأحد من النسآء إن اتقیتنّ»؛ ای همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید، اگر تقوا پیشه کنید.(احزاب:۳۲) و از بین همسران پیامبر، به حضرت خدیجة طاهره، رضی‌الله‌عنها، برتری و ویژگی عنایت کرد: «خیر نسائها خدیجة»؛ خدیجه بهترین زن دنیاست.(بخاری: حدیث ۳۴۳۲؛ مسلم: حدیث ۲۴۳۰)

آری سخن از حضرت خدیجة طاهره است، زنی اصیل، نیک‌سرشت و محتشم که خداوند او را از میان زنان جهان برگزید تا در کنار خاتم پیامبران قرار گیرد و همسر و همدم ایشان باشد. به او برتری عقلی، اخلاق پسندیده، دوراندیشی، اراده، همت، صبر، وقار و ثروت بخشید تا یاور و مونس سرور ما حضرت محمّد مصطفی، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، باشد. خدیجه فداکارانه حامی، مشاور و پشتیبان پیامبر بود. خداوند از بین همسران پیامبر، فقط به ایشان این افتخار را عنایت کرد که زمان نزول اولین وحی بر رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، را دریابد و اولین کسی باشد که آن‌حضرت، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، تجربة عظیم و شکوهمند آغاز بعثتش را با او در میان بگذارد. حضرت خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و در راه دعوت اسلامی جان‌فشانی کرد و تمام اموالش را در این راه انفاق کرد.

نسب‌ أم‌المؤمنین خدیجه

خدیجه، رضی‌الله‌عنها، پانزده سال قبل از حادثة فیل به‌دنیا آمد. پدرش خویلدبن أسدبن عبدالعزی‌بن قصیّ قریشی أسدی بود.(السیرة النبویة لابن‌هشام: ۱/۱۸۸) مادرش فاطمه دختر زائدبن أصم از بنی‌عامربن لؤی است، و مادربزرگش هاله بنت عبدمناف است که نسبش به لؤی‌بن غالب می‌رسد. بنابراین، نسب این بانوی گرامی پس از چند پشت از طرف پدر و مادر با نسب مبارک رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، یکی می‌شود.

پدرش از نظر شرف و منزلت در بین قریش از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. به گفتة مؤرخان او یکی از کسانی بود که در وفدی به رهبری عبدالمطلب به یمن رفتند تا به سیف‌بن ذی‌یزن به‌خاطر پیروزیش بر حبشه و راندن آنان از شبه‌جزیرة عربی تبریک بگویند. گفتنی‌ست که خویلد در جنگ فجار یا به روایتی قبل از آن کشته شد.

خدیجه، رضی‌الله‌عنها، در دوران جاهلیت زنی معمولی نبود، بلکه با ویژگی‌هایی که داشت از جایگاهی والا، ایمان ذاتی، بزرگ‌منشی و اخلاق پسندیده برخوردار بود، تا جایی‌که او را «طاهره» لقب دادند.

بدون تردید در عصر جاهلیت نیز گروهی بودند که بت‌پرستی را رد می‌کردند، و تعداد زیادی هم در این باره شک داشتند، از زمره کسانی که بت‌پرستی را رد می‌کردند ورقه‌بن‌ نوفل پسر عموی خدیجه بود. شیخ عبدالله علایعلی از ابن‌اسحاق نقل کرده است که از بین قریش چهار نفر بودند که به‌هم می‌گفتند: به خدا سوگند شما می‌دانید که قومتان در اشتباهند و از دین ابراهیم که دین پدران‌شان بوده، خارج شده‌اند. این سنگ که به آن دل بسته‌ایم چیست؟ نه می‌شنود و نه می‌بیند، نه سود و زیانی دارد. ابن‌اسحاق نام آنها را چنین ذکر کرده است: ورقه‌بن نوفل‌بن ‌عبدالعزی، عبدالله‌بن ‌حجش‌بن ‌زئاب، عثمان‌بن‌ حویرث‌بن اسدبن عبدالعزی، و زیدبن ‌عمروبن ‌نفیل.(مثلهن الأعلی سیدة خدیجه: ۲۹) خدیجه نیز با چنین افرادی معاشرت داشت تا از این طریق به آرامش و رضایت وجدان دست یابد. ایشان به‌علت قرابتی که با ورقه‌بن‌ نوفل داشت، از او راهنمایی‌هایی دریافت می‌کرد و دربارة رؤیاهایی‌که می‌دید از او سؤالاتی می‌پرسید؛ لذا او نیز از جمله کسانی بود که از بت‌ها متنفر بودند، به‌همین علت به‌محض دیدن نور راستین هدایت، نخستین شخصی بود که به پیامبر اسلام، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، ایمان آورد و او را تأیید کرد.

همسران و فرزندان خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر

خدیجة کبری ابتدا با ابوهاله‌بن زراره‌بن نباش تمیمی ازداوج و در مدت کوتاهی که با او زندگی کرد، صاحب دو فرزند به نام‌های هند و هاله شد. بعد از مرگ ابوهاله، با عتیق‌بن عائذ مخزومی ازدواج کرد و از عتیق نیز صاحب فرزندی به نام هند شد.(أم‌المؤمنین بنت خویلد: ۵۸)

براساس برخی منابع، ابتدا با عتیق مخزومی و سپس با ابوهاله تمیمی ازدواج کرد. در‌هرحال، این دو از ثروتمندان مکه بودند و بعد از مرگ آن‌ها ثروت زیادی برای خدیجه به‌جا ماند.

تجارت

پدر و برادر حضرت خدیجه در جنگ فجار کشته شدند، و با رحلت همسر دومش، خود به‌تنهایی ادارة زندگیش را به عهده گرفت؛ لذا برای حفظ دارایی و کسب درآمد، اموالش را گاهی به‌صورت مضاربه می‌داد و گاهی مردانی را در مقابل مزد در امر بازرگانی و تجارت به خدمت می‌گرفت. ابن‌اسحاق می‌نویسد: «و کانت خدیجه بنت خویلد امرأة تاجراً ذات شرف و مال تستاجر الرجال فی مالها و تضاربهم إیاه بشیء تجعله لهم»؛ خدیجه زن تاجر، شرافتمند و ثروتمندی بود که مردان را برای تجارت به خدمت می‌گرفت و به‌صورت مضاربه و در مقابل، بخشی از فایدة اموالش را به آنان می‌داد.( السیرة النبویة لابن‌هشام: ۱/۱۸۷)

خدیجه، رضی‌الله‌عنها، وقتی از صداقت،‌ امانت‌داری و اخلاق نیکوی محمّد امین، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، مطلع شد، قاصدی نزد ایشان فرستاد و پیشنهاد کرد تا با اموالش و در مقابل مزدی بیش از دیگران به تجارت برود و گفت که غلامش میسره را نیز با او همراه خواهد ‌فرستاد.(اسدالغابه: ۷/۸۱ـ۸۲) آن‌حضرت با پیشنهاد خدیجه موافقت کرد و همراه میسره به قصد تجارت به سرزمین شام رفت و در این سفر چند برابر بیشتر از دفعات قبل سود به‌دست آمد.

ازدواج با رسول‌الله

خدیجه موقعیت اجتماعی و ویژگی‌های منحصربه‌فردی داشت، به‌همین‌‌خاطر تعدادی از بزرگان قریش و اشراف مکه متقاضی ازدواج با این بانوی محترم و بزرگوار بودند؛ امّا خدیجه پس از مرگ همسر دومش رغبتی به ازدواج مجدد نداشت و اگر کسی برای خواستگاری می‌آمد، خیلی محکم و محترمانه جواب ایشان منفی بود. امّا بعد از آن‌که با شخصیت محمّد امین، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، آشنا شد و صفات و نشانه‌های شگفت‌انگیز و خارق‌العاده‌ای را در وجود ایشان مشاهده کرد، شیفتگی خاصی به ایشان پیدا کرد و برای ازدواج با آن‌حضرت ابراز علاقه نمود. روایات مختلفی بر این امر اتفاق دارند که پیشنهاد ازدواج از سوی خدیجه، رضی‌الله‌عنها، مطرح شد، امّا در چگونگی آن اختلاف است. در بعضی روایات آمده است که خدیجه مستقیماً و با صراحت تمایل خود را به ازدواج با رسول‌اکرم، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، با ایشان درمیان گذاشت. در بعضی روایات نقل شده است که این موضوع از سوی خدیجه توسط خواهرش هاله ‌بنت ‌‌خویلد و با واسطه قراردادن عمار که همراه رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، بود با آن‌حضرت درمیان گذاشته شد و ایشان به آن پاسخ مثبت دادند. امّا در روایتی دیگر ذکر شده است که خدیجه دوستش نفیسه ‌بنت ‌منیه را نزد رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، فرستاد و نفیسه مستقیماً این موضوع را با آن‌حضرت در میان گذاشت. در طبقات ابن‌سعد آمده است که نفیسه گفت: وقتی رسول‌خدا، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، را تنها یافتم، به او سلام کردم و گفتم: محمّد چه چیزی مانع ازدواجت است؟ پاسخ داد: ثروتی ندارم که با آن ازدواج کنم. گفتم: اگر تو را به زیبایی، ثروت، شرافت و شایستگی فرابخوانند، جواب مثبت می‌دهی؟ پرسید: از سوی چه کسی؟ گفتم: خدیجه. گفت: این چگونه ممکن است؟ گفتم: من این کار را انجام می‌دهم. نفیسه پس از دریافت پاسخ مثبت پیامبر،‌ این موضوع را به اطلاع خدیجه رساند. سپس خدیجه خود نزد آن‌حضرت حاضر شد و برای ازدواج با ایشان ابراز علاقه کرد.(السیرة النبویة لابن‌هشام: ۱/۱۸۷) بعد از آن رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، با اجازة عمویش ابوطالب نزد خدیجه رفت و وی زمان خاصی را برای مراسم خواستگاری تعیین کرد. پیامبر با تعدادی از اشراف مکّه، از جمله عموهایش ابوطالب، عباس و حمزه، در زمان مقرر آمدند و خدیجه را از عمویش عمرو‌بن ‌اسد خواستگاری کردند، چون پدر و برادر خدیجه در جنگ فجار کشته شده بودند. براساس روایت السیرة الحلبیه ابوطالب به‌عنوان خطیب برخاست و برتری و خوبی‌های دو قبیله را بیان کرد و گفت: این شخص (محمّد‌بن‌ عبدالله) با هر مردی که مقایسه شود، از نظر شرافت، نیک‌سرشتی، بزرگواری و خرد برتر است. گرچه مال اندک دارد، ولی بی‌گمان مال و ثروت سایه‌ای گذراست و دگرگونی می‌پذیرد و امانتی است که برگردانده می‌شود … او به دلیل علاقه‌ای که نسبت‌به خدیجه دارد برای خواستگاری به نزد شما آمده و دیر یا زود برای مهریه او دوازده اوقیه و یک نش هدیه می‌دهد (اوقیه = ۴۰درهم، نش = ۲۰ درهم. در بعضی روایات آمده است که آن‌حضرت دادن بیست شتر ماده را برای مهریه پذیرفت).(السیرة الحلبیة: ۱/۱۳۸) از طرف مقابل، ورقه‌بن ‌نوفل برخاست و با تأیید ویژگی‌های دو قبیله که ابوطالب بیان کرده بود، گفت: ای قریشیان شاهد باشید که من خدیجه‌ بنت‌ خویلد را در مقابل مهریه ذکر شده به ازدواج محمّد‌بن ‌عبدالله درآوردم.(شرح المواهب: ۱/۲۰۲) ابوطالب گفت: دوست دارم عموی خدیجه نیز در این گفته با تو شریک باشد. سپس عمرو‌بن ‌اسد، عموی خدیجه، گفت: ای قریشیان شاهد باشید که من خدیجه دختر خویلد را به ازدواج محمّدبن ‌عبدالله درآوردم. بعد از آن پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، با کشتن یک یا دو شتر، ولیمه‌ای تدارک دید و به مردم غذا داد.(السیرة الحلبیة: ۱/۱۳۸)

فرزندان خدیجه از پیامبر

زمانی‌که رسول‌اکرم، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، با خدیجه، رضی‌الله‌عنها، ازدواج کرد، بنابر قول صحیح بیست‌وپنج سال سن داشت درحالی‌که خدیجه چهل ساله بود. علما بر این اتفاق‌نظر دارند که خدیجه از پیامبر اسلام صاحب چهار دختر به‌ نام‌های زینب، رقیه، ام‌کلثوم و فاطمه شد و تمام دختران آن‌حضرت بعثت پیامبر را درک کردند،‌ اسلام را پذیرفتند و هجرت کردند. زینب، رضی‌الله‌عنها، به عقد پسرخاله‌اش ابوالعاص‌بن ‌ربیع که مادرش هاله‌ بنت‌‌ خویلد بود، درآمد و از او صاحب دختری به نام امامه شد که بعد از رحلت حضرت فاطمة زهرا، رضی‌الله‌عنها، حضرت علی مرتضی، رضی‌الله‌عنه، با وی ازدواج کرد. رقیه و ام‌کلثوم ابتدا به ترتیب به عقد عتبه و عتیبه پسران ابولهب درآمدند که بعد از بعثت رسول‌اکرم، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، به دستور پدرشان آنها را طلاق دادند و این دو دختر پیامبر، بعد از این واقعه یکی پس از دیگری به عقد حضرت عثمان‌بن     ‌عفان، رضی‌الله‌عنه، درآمدند، و به‌همین علت عثمان‌بن ‌عفان به ذی‌النورین (صاحب دو نور) ملقب شد.

فاطمة‌ زهرا، رضی‌الله‌عنها، با علی‌بن ‌ابی‌طالب، چهارمین خلیفه و پسرعموی رسول‌الله ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند دو پسر به نام‌های حسن و حسین و دو دختر به نام‌های زینب و ام‌کلثوم شد. ام‌کلثوم همان دختری است که به نکاح خلیفة دوم عمر فاروق، رضی‌الله‌عنه، درآمد و از عمر صاحب فرزندی به نام زید شد که پس از شهادت ایشان، این مادر و فرزند در یک روز دارفانی را وداع گفتند.

همچنین بر این اتفاق است که حضرت خدیجه، رضی‌‌الله‌عنها، صاحب پسری به نام قاسم شد که پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، به نام او به ابوالقاسم کنیت یافت؛ اما دربارة پسران دیگر اختلاف است. علامه ابن‌حجر در فتح‌الباری، شرح صحیح بخاری، در این باره می‌نویسد: علما متفق‌اند که از خدیجه پسری به نام قاسم به دنیا آمد و رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، به نام او به ابوالقاسم کنیت یافت. قاسم در خردسالی، قبل یا بعد از بعثت، از دنیا رفت. چهار دختر نیز از خدیجه به نام‌های زینب، رقیه، ام‌کلثوم و فاطمه به دنیا آمدند. همچنین پسری به نام عبدالله بعد از بعثت به دنیا آمد؛ بعضی‌ها گفته‌اند که طیب و طاهر دو لقب عبدالله هستند و بعضی‌ها گفته‌اند که آنها دو برادر دیگر وی بودند. درهرحال علما اتفاق دارند که پسران پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، در خردسالی از دنیا رفتند.(فتح‌الباری: ۷/۱۷۲)

در شعب ابی‌طالب

قریش پس از مسلمان شدن حمزه‌ بن‌ عبدالمطلب و عمر ‌بن ‌‌خطاب، رضی‌الله‌عنهما، که اسلام آوردن آنان تأثیر زیادی در روحیة مسلمانان گذاشت، از گسترش روزافزون اسلام هراسان شدند؛ بنابراین، سران مشرکین تصمیم گرفتند با بنی‌هاشم و بنی‌عبدالمطلب قطع رابطه کنند و با آنان ازدواج و دادوستد صورت نگیرد. این تصمیم به تصویب همة مشرکین مکّه رسید و در پیمان‌نامه‌ای ثبت و در خانة کعبه آویزان شد. سران قریش بعد از این اقدام اعلام کردند که محمّد، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، را خواهند کشت و به رسالتش پایان خواهند داد. پس از شنیدن این سخنان، تمام بنی‌هاشم و بنی‌عبدالمطلب به ابوطالب پیوستند و همراه او وارد شعب ابی‌طالب شدند، به‌جز ابولهب و همسرش. این تحریم سه سال ادامه یافت و مسلمانان در سخت‌ترین و طاقت‌فرسا‌ترین حالت به‌سر بردند. خدیجه، رضی‌الله‌عنها، بعد از ازدواج با پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، همواره در کنار ایشان بود و ایشان را یاری می‌کرد و بهترین مشوق و یاور رسول گرامی اسلام بود. وی تمام ثروتش را به پیامبر بخشید و صرف اسلام و مسلمانان کرد و در برابر ظلم و دشمنی و آزار قریش صابر و پایدار ماند. او زندگی راحت و مرفه را فدای مصاحبت با همسر محبوبش کرد. با وجود این‌که این تحریم شامل حال او نمی‌شود، چون از بنی‌هاشم و بنی‌عبدالمطلب نبود، همراه پیامبر به شعب ابی‌طالب رفت و در کنار ایشان ماند و این شرایط سخت را تحمل کرد. تلخی‌ها و زندگی همراه با مشقت، گرسنگی و تشنگی در شعب ابی‌طالب را پذیرفت. پس از گذشت سه سال از تحریم، به علل مختلفی تحریم شکسته شد و مسلمانان در حالی‌ از محاصره و تحریم بیرون آمدند که قوی‌تر، پایدارتر و بر پیشبرد دعوت‌شان مصمم‌تر شده بودند. أم‌المؤمنین خدیجة کبری که ۶۵ سال از عمر بابرکتش می‌‌گذشت نیز از این محاصره موفق و سربلند بیرون آمد.

این بانوی فداکار و یاور خاتم‌النبیین، پس از پایان محاصره، بنابر روایتی در همان سال و بنابر روایتی دیگر پس از رحلت ابوطالب عموی پیامبر، از دنیا رفت. این واقعة دردناک در دهم رمضان سال دهم بعثت، سه روز بعد از درگذشت ابوطالب، بزرگ‌ترین مدافع و پشتیبان پیامبر اسلام، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، به‌وقوع پیوست. تحمل این رخداد برای نبی گرامی اسلام بسیار سنگین بود؛ چرا که در فاصلة کوتاهی دو یاور و مدافع و پشتیبان دلسوز خود را از دست داد؛ لذا این سال، سال اندوه و غم برای آن‌حضرت، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، شد. بدون تردید اندوه شدیدی که ایشان را فراگرفته بود، به‌جز با صبر و دعا و طلب رحمت برای مادر مؤمنان تسکین نمی‌یافت.

پیکر خدیجه، رضی‌الله‌عنها، در محلی به نام حجون دفن شد.(سبل الهدی و الرشاد: ۲/۵۷۱)

رسول‌خدا خود شخصاً وارد قبر شد و أم‌المؤمنین را به خاک سپرد. تا آن وقت نماز جنازه فرض و مشروع نشده بود.

 فضایل و مناقب أم‌المؤمنین خدیجه

پس از بعثت رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، و آغاز دعوت اسلامی، اولین کسی که به پیامبر اسلام ایمان آورد، أم‌المؤمنین خدیجه بود. او قبل از شنیدن این دعوت، بر صداقت و حقانیت محمّد مصطفی، علیه‌الصلاة‌والسلام، ایمان داشت، به‌همین  علت پس از آن‌که رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، او را به اسلام فراخواند، بدون درنگ ایمان آورد. همچنین خدیجه اولین کسی بود که با رسول گرامی اسلام نماز خواند. ابن‌اسحاق آورده است: زمانی که نماز بر رسول‌خدا، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، فرض شد، جبرئیل نزد ایشان آمد. آن‌حضرت بالای کوهی مشرف به شهر مکه بود. از دره‌ای چشمه‌ای جاری شد. جبرئیل با آب چشمه وضو گرفت و پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، به او نگاه می‌کرد. در حقیقت جبرئیل وضو گرفتن و آماده شدن برای نماز را به پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، آموزش می‌داد. رسول‌الله نیز مثل جبرئیل وضو گرفت. سپس جبرئیل برخاست و با رسول‌خدا نماز اقامه کرد. آن‌حضرت در نمازش از جبرئیل پیروی می‌کرد.‌ پس از آن پیامبر نزد خدیجه آمد و همان‌گونه که از جبرئیل وضو گرفتن و نماز خواندن را آموخته بود، آنها را به خدیجه آموزش داد و با او نماز خواند. این‌گونه خدیجه، رضی‌الله‌عنها، اولین کسی بود که پشت سر رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، نماز خواند.(السیرة النبویة لابن‌هشام: ۱/۲۴۴)

از انس، رضی‌الله‌عنه، روایت شده است که فرمود: جبرئیل نزد پیامبر آمد، درحالی‌که خدیجه نزد ایشان بود، و گفت: خداوند بر خدیجه سلام می‌فرستد. خدیجه گفت: همانا خداوند خود سلام است و سلام بر جبرئیل و سلام و رحمت و برکت خدا بر تو باد ای رسول‌خدا.(نسائی، سنن الکبری: ۵/۹۴؛ مستدرک حاکم: ۳/۲۰۶ حدیث ۴۸۵۶)

رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، فرمود: به خدا قسم، خداوند متعال جایگزینی برای خدیجه بهتر از او به من عنایت نکرده است. هنگامی‌که مردم به من کفر ورزیدند، او به من ایمان آورد؛ و زمانی‌که مردم مرا تکذیب نمودند، او مرا تصدیق و تأیید کرد؛ هنگامی‌‌که مردم مرا (از اموال خود) محروم کردند، او به‌وسیلة اموالش از من حمایت کرد؛ و خداوند از او به من فرزندانی ارزانی داشت، درحالی‌که از همسران دیگر فرزندی به من نداد.(مسند امام احمد: ۴۱/۳۵۶ حدیث ۲۴۸۶۴)

عبدالله‌بن‌عباس، رضی‌الله‌عنهما، فرمود: اولین کسی که به خدا و رسولش ایمان آورد و او را نسبت‌به آنچه از جانب پروردگارش آورده بود تأیید کرد و او را بر امر رسالتش یاری داد و آثار آنچه را که از تکذیب و مخالفت مشرکین بر رسول‌الله طاری می‌شد از وجود پیامبر می‌زدود، خدیجه بود؛ زیرا ضمن باور به سخنان رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، می‌کوشید تا ناملایماتی را که ایشان از قومش می‌دید، بی‌اهمیت جلوه دهد.(طبقات: ۲/۷۴ـ۲۳)

أم‌المؤمنین عایشه صدّیقه، رضی‌الله‌عنها، گفته است: من به‌قدری که بر خدیجه رشک می‌بردم، بر هیچ یک از همسران پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، رشک نمی‌بردم، در صورتی‌که او را ندیده‌ بودم، اما پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، بسیار از او یاد می‌کرد و گاهی گوسفندی ذبح و گوشت آن را برای دوستان خدیجه می‌فرستاد. یک‌بار به ایشان گفتم: مثل این‌که در دنیا زنی همچون خدیجه وجود نداشته است! رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، فرمود: «إنّها کانت و کانت و کان لی منها ولد»؛ او چنین و چنان بود (یعنی صفات و ویژگی‌های ایشان را برشمرد) و مهم‌تر این‌که من از او صاحب فرزند شدم. (بخاری و مسلم)

در روایتی دیگر آمده است که جبرئیل نزد پیامبر، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، آمد و گفت: ای رسول‌خدا! این خدیجه است که به نزد تو می‌آید، ظرفی همراه دارد که در آن غذا یا نوشیدنی است. هرگاه نزد تو آمد سلام من و پروردگار والامرتبه‌اش را به او برسان و به او مژده بده که در بهشت خانه‌ای از جواهر و لؤلؤ خواهد داشت که خستگی و هیاهو به آن راه ندارد. (بخاری و مسلم)

حضرت علی مرتضی، کرّم‌الله‌وجهه، روایت کرده است که از رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، شنیدم که فرمود: برترین زنان دنیا، مریم دختر عمران، و برگزیده‌ترین آنان خدیجه دختر خویلد است. (بخاری و مسلم)

در سیرت ابن‌هشام آمده است که خدیجه، رضی‌‌الله‌عنها، در امور دین و شریعت نیز مشاور راستین رسول‌اکرم، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، بود.

نفعی که از خدیجه، رضی‌‌الله‌عنها، به پیامبر خدا و اسلام و مسلمانان رسید، در تاریخ برای همیشه جاویدان است. خدیجة کبری، صورت حقیقی انسانی بزرگوار، همسری فداکار و مؤمنی صادق بود؛ به‌همین‌سبب سیرت ایشان درخشان گشت و تا زمانی‌که جهان باقیست، سیرت این بانوی گرامی درخشان باقی خواهد ماند.

خداوند از سوی امّت رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم، بهترین ثواب‌ها و پاداش‌ها را نثار روح مادر مؤمنان حضرت خدیجة طاهره، رضی‌الله‌عنها، کناد.

نویسنده: خدارحم لکزایی بهادری

منبع: ندای اسلام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت:

۱ . أسد الغابة فی معرفة الصحابة؛ عزالدین ابن الأثیر أبی‌الحسن علی‌بن محمدالجزری؛ تحقیق علی محمد معّوض و عادل احمد عبدالموجود؛ الطبعة الاولی، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق./۱۹۹۴م.

۲ . سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد؛ الإمام محمَد‌بن یوسف الصالحی الشامی؛ بیروت: دارالکتب اللبنانی.

۳ . السیرة الحلبیه؛ العلامة علی‌بن برهان‌الدین الحلبی الشافعی؛ بیروت: المکتبة الاسلامیه.

۴ . السیرة النبویة لإبن‌‌هشام؛ حققها مصطفی السّقا وابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی؛ الطبعة الرابعة، بیروت: دارالمعرفة للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۲۵ق./۲۰۰۴م.

۵ . صحیح البخاری؛ الإمام ابی‌عبدالله محمَدبن‌ اسماعیل البخاری؛ الطبعة الثانیة، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق./۲۰۰۳م.

۶ . صحیح مسلم؛ للإمام الحافظ أبی‌الحسن مسلم‌بن الحجاج القشیری النیسابوری؛ الطبعة الثانیة، دارقرطبه، ۱۴۳۰ق./۲۰۰۹م.

۷ . فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ الحافظ احمدبن علی العسقلانی؛ الطبعة الاولی، مکتبة دارالفیحاء، ۱۴۱۸ق./۱۹۹۷م.

۸ . المستدرک علی الصحیحین؛ الحافظ أبی‌عبدالله محمَدبن عبدالله الحاکم النیسابوری؛ الطبعة الثانیة، بیروت: دارالکتب العلیمه، ۱۴۲۲ق./۲۰۰۲م.

۹ . مسند الإمام احمدبن حنبل؛ تحقیق شعیب الأرنؤوط و محمَد نعیم و عادل مرشد و ابراهیم زیبق؛ الطبعة الاولی، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۲۱ق./۲۰۰۲م.

۱۰ . المفهم لما اشکل من تلخیص کتاب مسلم؛ الإمام أبی‌العباس احمدبن عمربن ابراهیم القرطبی؛ الطبعة الاولی، بیروت، دمشق: دار ابن‌کثیر، دارالکلم الطیب، ۱۴۱۷ق./۱۹۱۶م.

منبع: سنت آنلاين

بازدید : 55
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش


قالب وبلاگ