مقالات
ثبوت بیماری مُسری و واگیردار به تقدير الله تعالى از ارشاد نبوی صلی‌الله‌علیه‌وسلم
نویسنده : Admin

عن أبي هریرة رضي‌الله‌عنه قال: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم: «لَا عَدْوى ولا طِيَرَةَ، ولا هامَةَ ولا صَفَرَ، وفِرَّ مِنَ المَجْذُومِ كما تَفِرُّ مِنَ الأسَدِ».

علامه عبدالفتاح ابوغده در تعلیقات خود بر کتاب «المصنوع» ملا علی قاری – رحمهماالله- می‌گوید: معنای این حدیث نزد من این است: «لا عدوی»؛ یعنی برخی از شما بعضی دیگر را مبتلا به مرض نکند؛ یعنی کسی که به بیماری واگیرداری مبتلا هست از مخالطه با افراد سالم پرهیز کند، به خاطر ترس از اينکه به تقدیر الله افراد سالم مبتلا به آن مرض نشوند.
لفظ “لا” برای نهی است، همانطور که الله تعالی در قرآن می‌فرماید: «فَلا رَفَثَ ولا فُسوقَ و لا جِدالَ في الحج»؛ یعنی شخص حاجی در هنگام حج‌کردن از جماع، فسق و جدال پرهیز کند.
همچنین لفظ “لا” در این قول پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم: «ولا طیرة»، لای نهی است؛ یعنی فال نگیرید و شوم‌فالی نکنید با فال گرفتن.


ادامه مطلب
درباره : مقالات ,
بازدید : 65
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

تعظيم شعائر الهی
نویسنده : Admin

قال الله تعالىٰ:  «وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» [الحج: ۳۲]؛ «به‌جا آوری تعظیم شعائر الله در اثر تقوای دل‌هاست».

مبنای شرایع بر تعظیم شعایر الله است

باید دانست که مبنای شرایع بر به‌جا آوری تعظیم شعایر الله و تقرب جستن به وسیله‌ی آن‌ها به سوی خداست؛ زیرا ما قبلاً اشاره نمودیم که راهی که خداوند برای مردم مقرر نموده است، عبارت است از نقالی و حکایت آن‌چه در جانب تجرّد است، با انجام کارهایی که به سوی حیوانیت نزدیک می‌گرداند. هدف ما از شعایر، اموری ظاهر و محسوس هستند که خداوند آن‌ها را وسیله‌ی پرستش خدا قرار داده است، و آن‌ها چنان ویژگی‌ای نسبت به خداوند دارند که به‌جا آوری تعظیم آن‌ها، به‌جا آوری تعظیم خدا به حساب می‌آید و کوتاهی در حق آن‌ها کوتاهی در حق خدا محسوب می‌گردد و این در دل‌ها چنان جای گرفته است که بدون پاره کردن دل‌ها بیرون نخواهد رفت.

به ادامه مطلب مراجعه کنید...


ادامه مطلب
درباره : مقالات ,
بازدید : 79
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

تعريف ايمان، بساطت و مراتب ايمان و موجبات ارتداد
نویسنده : Admin

 

 

تعريف ايمان

ايمان در لغت به معناي تصديق و باور داشتن است، هر چند گاهي به معناي وثوق و اطمينان نيز به كار مي‌رود؛ اما در اصطلاح شرعي عبارت است از: «تصديق و جزم به مسايل ضروري دين»، از اين رو تصديق مسايل ظني و اجتهادي كه موجب علم ضروري نمي‌شود، در پيدايش ايمان كافي نيست، و انكار آن نيز موجب كفر نمي‌شود.

بساطت و تركيب ايمان

در اين مسأله ديدگاه‌هـا مختلف است؛ گـروهـي ايمـان را مركب از سه ركن دانسته‌اند:

۱٫ تصديق قلبي؛
۲٫ اقرار زباني؛
۳٫ عمل جوارحي.

محدثان مي‌گويند: عمل صالح ركن ايمان است، اما ركن از دو قسم تشكيل مي‌گردد، اصلي و فرعي، و عمل از اركان فرعي به شمار مي‌آيد. نظير شاخه درخت كه با جدا شدن، نام درخت بر او صدق مي‌كند. معتزله و خوارج نيز از كساني هستند كه ايمان را از سه امر فوق مركب دانسته‌اند به گونه‌اي كه با فقدان يكي از آن‌ها ايمان نيز از بين مي‌رود؛ زيرا قاعده‌ي عقلي بر آن است كه مركب با بعضي از اجزا منتفي مي‌شود.

البته بين معتزله و خوارج در يك نكته اختلاف است و آن اين‌كه معتزله مي‌گويند: با ترك عمل صالح يا ارتكاب گناه كبيره، نه مؤمن بر او صدق مي‌كند و نه كافر، بلكه فرد سومي است؛ يعني فاسق. اما خوارج مي‌گويند: چنين شخصي از ايمان بيرون رفته و كافر مي‌شود.

به ادامه مطلب مراجعه کنید...


ادامه مطلب
درباره : مقالات ,
بازدید : 124
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 2

کیفیت نزول وحی بر پیامبر اسلام
نویسنده : Admin

 

سلسله مقدس وحي و رسالت، با رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم پايان يافت. اكنون نه بر كسي وحي نازل مي‌شود و نه به آن نيازي هست. وحي بر آن حضرت صلى الله عليه وسلم به طرق گوناگون نازل شده است. در حديثي از صحيح بخاري، حضرت عايشه صديقه رضي الله عنها مي‌فرمايد كه حضرت حارث بن هشام از آن حضرت صلى الله عليه وسلم سؤال كرد كه چگونه وحي بر شما نازل مي‌گردد؟ پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: «گاهي صدايي نظير صداي زنگ به گوشم مي‌رسد و اين كيفيت نزول وحي از انواع ديگر آن بر من دشوارتر است و در پايان اين حالت، آن‌چه از اين صدا شنيده‌ام، در خاطرم مانده و حفظ مي‌گردد و گاهي فرشته‌ي وحي به شكل انسان نزد من مي‌آيد.» (صحيح البخاري: ۱/ ۲، حديث دوم)

در حديث ياد شده، پيامبر اسلام صلى الله عليه وسلم صداي وحي را به صداي زنگوله تشبيه نموده است. شيخ محي الدين ابن عربي، اين مطلب را چنين توضيح مي‌دهد:

به ادامه مطلب مراجعه کنید...


ادامه مطلب
درباره : مقالات ,
بازدید : 87
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

علم حديث تكيه‌گاه علوم يقينی است
نویسنده : Admin

 

به طور يقين ستون علم يقيني و رأس آن‌ها و مبناي فنون ديني و اساس آن‌ها، علم حديث است كه در آن قول، فعل و تقرير افضل المرسلين ـ صلى الله عليه وآله وأصحابه أجميعن ـ ذكر مي‌گردد كه اين‌ها چراغ‌هاي تاريكي و نشانه‌هاي هدايت؛ مانند ماه درخشنده شب چهارده هستند؛ هركسي به آن‌ها گردن نهد و آن‌ها را حفظ نمايد، به رشد و هدايت رسيده و به خير كثير نايل مي‌گردد و هر كه روگرداني و اعراض نمايد، گمراه شده، در ورطه‌ي هلاكت مي‌افتد و به جز نااميدي و خسران چيزي گيرش نمي‌آيد؛ زيرا آن حضرت صلى الله عليه وسلم مردم را به امر، نهي، انذار، تبشير، پند و امثال بيدار نموده است كه آن‌ها مانند قرآن و يا بيش از آن هستند.

اين علم داراي طبقات و علماي آن بين هم درجاتي دارند، و آن داراي پوسته‌اي است كه داخلش مغز، و صدفي است كه اندرونش مرواريد وجود دارد.

به ادامه مطلب مراجعه کنید...


ادامه مطلب
درباره : مقالات ,
بازدید : 66
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

یاد مرگ وآمادگی برای ملاقات با خدا
نویسنده : Admin

yade-margهنگامی که وقت کوچ کردن از این جهان به جهان دیگر نزدیک می‏شود، پرده و حجاب‏های غلیظ و تاریک مادی و بهیمی کنار زده می‏شود و روح، ملکوت را مشاهده می‏کند؛ در آن موقع حقایق و واقعیت‏هایی از عالم غیب و آخرت که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از آنها خبر داده‏اند، مشاهده می‏شوند.

حدیث:
عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- «أَكْثِرُوا ذِكْرَ هَاذِمِ اللَّذَّاتِ». يَعْنِى الْمَوْتَ. (رواه الترمذی و النسائی و ابن ماجة)
ترجمه:
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: « مرگ را که از بین برنده لذتها است، به کثرت یاد کنید».

حدیث:
عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ وَمَنْ كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ كَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ » (رواه البخاری و مسلم)
ترجمه:
از عباده بن صامت رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هر کس ملاقات الله و حضور به بارگاه او را دوست داشته باشد، الله نیزملاقات با او را دوست دارد و هر کس ملاقات با الله و حضور به بارگاه او برایش ناگوار باشد، الله نیز ملاقات با او را ناگوار می‏دارد».

شرح:
در روایت آمده است هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم این امر را بیان داشتند، حضرت عایشه صدیقه یا یکی دیگر از ازواج مطهرات عرض کرد: یا رسول الله! حال ما چنین است که «إِنَّا لَنَكْرَهُ الْمَوْتَ» ما از مرگ می ترسیم و مرگ برای ما گوارا نیست. آنحضرت صلی الله علیه وسلم در پاسخ فرمودند: «منظور من این نیست که آدمی مرگ را دوست داشته باشد، دوست نداشتن مرگ یک امر فطری و طبیعی است. بلکه منظورم این است که برای رسیدن به آنچه بعد از مرگ از رضا و فضل و کرم خداوند شامل حال انسان مومن می‏شود، مشتاق باشد».
هر انسانی که چنین حالی داشته باشد، خداوند با او محبت می‏کند وملاقات با او را دوست می‏دارد، و عکس آن، هر انسانی که در اثر بدعملی و بدبختی خود مستحق خشم و غضب الهی باشد، به هنگام مرگ از انجام اعمال بد خود آگاه می‏شود، لذا او راضی نیست به بارگاه الهی حاضر شود و حضور خود را مصیبتی بزرگ برای خود تلقی می‏کند. خداوند متعال نیز ملاقات با چنین انسانی را نمی‏پذیرد و دوست ندارد.
طبق این توضیح رسول اکرم صلی الله علیه وسلم، مراد از «لقاءالله» مرگ نیست، بلکه آن برخوردی است که خداوند متعال بعد از مرگ بندۀ خود، با او خواهد داشت. چنانکه حدیثی با همین مضمون از حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها روایت است که در پایان آن این جمله ذکر شده است: «والموت قبل لقاءالله»؛ یعنی مرگ پیش از دیدار الهی است.
امام شاه ولی الله دهلوی رحمه الله در شرح این حدیث می‏فرماید: «هنگامی که وقت کوچ کردن از این جهان به جهان دیگر نزدیک می‏شود، پرده و حجابهای غلیظ و تاریک مادی و بهیمی کنار زده می‏شود و روح، ملکوت را مشاهده می‏کند. در آن موقع حقایق و واقعیتهایی از عالم غیب و آخرت که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از آنها خبر داده‏اند، مشاهده می‏شوند و روح بندۀ صاحب ایمان، که همواره درخواست‏های بهیمی را مغلوب و منکوب کرده و سعی در غالب کردن صفات ملکی نموده است، با مشاهده مناظر لطف و کرم و عنایت پروردگار، مشتاق می‏شود که هرچه سریع‏تر از این جهان خارج شده و به آغوش  رحمت الهی برسد.
برعکس آن، انسان منکر و نفس‏پرستی که همیشه گرفتار شهوات و مست لذتهای دنیوی بوده است، روحش به هنگام مرگ، با مشاهده مناظر مهیب و وحشتناک جهان آخرت برای خود، به هیچ وجه حاضر نمی‏شود، این جهان را ترک کند».
شاه ولی الله می‏فرماید: «این دو حالت با «اًحًبّ لقاءالله» و «کره لقاءالله» تعبیر شده‏اند و مراد از «أحب لقاءه» و «کره الله لقاءه» رضا و نارضایتی و خشم و غضب، و ثواب و عذاب الهی است.

منبع: معارف‏الحدیث؛ 3-4/ 334-337
منبع: پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین
لینک ثابت
درباره : مقالات ,
بازدید : 54
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

راز خوشبختی [بخش اول]
نویسنده : Admin

خوشبختی گمشده هر انسانی است که همه وقت و همه جا سراغ آن را می گیرد و گفتنی است که انسان‏ها در جستجوی خوشبختی با یکدیگر فرق دارند؛ همان گونه که سرشت و گرایش و محیط هر انسان فرق می کند.

و چقدر آرزو می کنیم که ای کاش کشیدن تصویر خوشبختی و به دست آوردن آن آسان می بود و در این سمت و سو نسخه یک پزشک ما را کفایت می کرد.
در جستجوی خوشبختی برینا که گویا سکه ای از جیبت بیرون افتاده و از نگاهت پنهان شده است
در جستجوی خوشبختی به بازار نروید، زیرا هرگز فروشنده ای را نمی یابید که خوشبختی را در یک بسته مخملی زیبا به شما بفروشد.
انسانها آن قدر که در تفسیر خوشبختی با یکدیگر اختلاف دارند در تفسیر هیچ چیز دیگری اختلاف ندارند، زیرا خوشبختی یک امر نسبی است. ممکن است یکی چیزی را بپسندد و آن را خوشبختی بداند، اما دیگری همان چیز را بدبختی می داند و کسی که به آن مشغول است را سیه روز می پندارد.
ـ چه بسا انسان‏هایی هستند که خوشبختی را در غذاهای خوشمزه و نوشیدنی‏های گوارا و لباس‏های زیبا و گذراندن وقت در تفریح‏گاهها می دانند،
ـ گروهی خوشبختی را در مطالعه و بررسی‏های علمی و غواصی نمودن در دریای علوم و کنجکاوی و کنکاش در  علوم کشف نشده می دانند.
ـ گروهی سعادت و خوشبختی را در کناره گیری از این دنیای فانی و زهد پیشه کردن می پندارند.
ـ گروهی خوشبختی را در قدرت می بینند و دوست دارند دیگران غلام و برده آنها بوده و خواهشات آنها را برآورده نمایند.
- گروهی از مردم خوشبختی را در لذت‏ها و کامجوی‏های غریزه ای مطالعه می کند و در جستجوی خواهشات نفسانی خویش با اهل فسق و فجور انس می گیرند و از همراهی انسان‏های هرزه لذت می برند و چه بسا این مسیر آنهابه سقوط در پرتگاه پستی‏ها منتهی می شود.
- گروهی نیز خوشبختی را در جمع آوری مال و پس انداز نمودن آن می بینند و مال دنیا منتهای آرزوهای آنها قرار می گیرد و چه بسا محبت ثروت آنان را از ادای حقوق افراد خانواده باز داشته و با لباس‏های ژولیده و شکم‏های گرسنه زندگی را به سر می برند.
- گروهی هم خوشبختی را در خودبینی و شهرت دیده و دوست دارند که اطرافیانشان آنها را تعریف و تمجید کنند.

1ـ آیا خوشبختی در فرار از واقعیت نهفته است؟
گروهی از انسانها خوشبختی را در فرار از زندگی جستجو می کنند؛ در تصور این انسان‏ها زندگی باری است غیر قابل تحمل. محبت، عشق، وفا، درستی و سایر مکارم اخلاقی در نظرشان خرافاتی بیش نیستند که وجودی جز در عالم خیال ندارند. این طیف از انسان‏ها برای رهایی از این وضعیت به انواع وسایل فراموشی گرویده می شوند؛ گاهی با خیال پردازی و بنا نمودن قصر در هوا و گاهی با نوشیدن شراب و گاهی هم با اعتیاد خود را تسلی می دهند. گروهی دیگر به قرص‏های آرام‏بخش پناه می برند؛ به این گمان که این قرص‏ها جسم خسته و اعصاب بهم ریخته آنها را سامان می بخشد. متاسفانه استعمال داروهای آرام بخش که فقط برای حالات خاص و در شرایط خاص تجویز شده اند اشتباه استفاده می شوند. کسانی که قرص‏های آرام‏بخش را بدون عذر موجه پزشکی استفاده می کنند خود را در پرتگاه اعتیاد می اندازند که این خود خطرهای زیادی به دنبال دارد.

2- آیا خوشبختی در ثروت و ناز و نعمت زندگی کردن است؟
گروهی از مردم بر این باورند که خوشبختی، آرامش، و سعادت در ثروتمند بودن نهفته است، اما عکس این مسئله در کشورهایی که آمار رفاه در آن به اوج خود رسیده و نیازهای زندگی به وفور یافت می شود کاملا هویداست، زیرا آنها از فراغ روحی و زندگی به خزان نشسته خود رنج می برند.
پس به جرات می توان گفت که ثروت خوشبختی را به دنبال نمی آورد و چه بسا مال و ثروت زیاد وبالی بر صاحبش می گردد. خداوند متعال در این باره می فرماید: «فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ» [توبه: 55] (پس به شگفت نیاورد تو را نه مال ایشان و نه فرزندان ایشان. جز این نیست مگر اینکه خداوند می خواهد ایشان را در زندگی دنیا با آن عذاب دهد.)
عذاب در این آیه هم معنای مشقت درد و غم و به تعبیر امروزی "افسردگی" است و این چیزی است که به وضوح در افرادی که منتهای آرزو و تلاششان مال اندوزی است مشاهده می شود؛ چنین افرادی همواره افسرده و پریشان و خسته دیده می شوند که هیچ حالتی برایشان خوشگوار نیست. آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- این حالت را چه زیبا در گفته های خویش ترسیم می کنند آنجا که می فرمایند: «مَنْ كَانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ جَعَلَ اللَّهُ غِنَاهُ فِي قَلْبِهِ ، وَجَمَعَ لَهُ شَمْلَهُ ، وَأَتَتْهُ الدُّنْيَا وَهِيَ رَاغِمَةٌ ، وَمَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا هَمَّهُ جَعَلَ اللَّهُ فَقْرَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ ، وَفَرَّقَ عَلَيْهِ شَمْلَهُ ، وَلَمْ يَأْتِهِ مِنَ الدُّنْيَا إِلا مَا قُدِّرَ لَهُ»
(هر کسی که همواره در فکر آخرت باشد خداوند بی نیازی را در قلبش قرار می دهد و او را از پریشانی نجات می دهد و دنیا به صورت خار و ذلیل [ بدون سعی و تلاش زیاد] به سوی او می آید. و کسی که همواره در فکر دنیا باشد خداوند او را با فقر و پریشانی مواجه می کند و از دنیا نیز به همان اندازه که مقدر شده به او می رسد.)
برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید


ادامه مطلب
درباره : مقالات ,
بازدید : 236
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 4 نفر مجموع امتیاز : 9


قالب وبلاگ